سرمقاله

پیرپسرِ سیاست یا هنر؟ / ژوبین صفاری

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • بسته‌های پیشنهادی ایرانسل هوشمندتر شدند
  • پایداری شبکه همراه اول در مناطق زلزله‌زده استان گلستان
  • دوره غیر حضوری در موسسه آموزش مجازی هرمس! حتی از کلاس آنلاین هم آسانتر
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 49394  |  صفحه ۳ | جامعه  |  تاریخ: 30 تیر 1404
    مدرک گرایی و معضل اشتغال جوانان در ایران
    با وجود انرژی و وقتی که دانشجویان برای آموزش و فارغ‌التحصیلی در رشته‌شان می‌گذارند، همچنان آمار اشتغال در شغل‌های غیر مرتبط با رشته تحصیلی در ایران بسیار بالاست. مسیری که عوامل متعدد و نتایج چالش‌برانگیزی را با خود به همراه دارد.
    به گزارش برنا، امروزه جوانان تنها بخاطر مدرک گرایی در دانشگاه ادامه تحصیل می دهند و وقتی از علاقه شان در بازار کار صحبت می شود نکته ای از علاقه کاری شان با مدرک تحصیلی شان نیست.
    جوانان یا به اجبار خانواده رشته دانشگاهی را انتخاب می کنند یا اگر هم به علاقه خود وارد رشته دانشگاهی می شوند در زمان ورود به بازار کار با مشکلاتی از قبیل درآمد و امنیت شغلی روبرو می شوند که در این مرحله به ناچار به دنبال شغل دیگری می روند و مدرک تحصیلی شان تنها به عنوان یک مدرک در خانه می ماند.
    امیر قصد داشت موسیقی بخواند و نوازنده بزرگی شود که در تدریس پیانو بسیار شناخته شده است؛ اما پدرش به او گفته بود: موسیقی که نان نمی‌شود. درنتیجه مهندسی برق خواند و درنهایت در شرکتی مشغول به کار شد. شیما اقتصاد خوانده است و اکنون در بخش پاسخ‌های تلفنی شکایات و پیشنهادات یک شرکت کار می‌کند. او می‌گوید: رشته‌ام را دوست نداشتم. این رشته را خواندم تا بگویم مدرک خوبی دارم، اما هرگز علاقه نداشتم تا در همان رشته مشغول به کار شوم.
    چندین نفر از دانشجویان رشته روزنامه‌نگاری هم با تاکید بر اینکه از رشته تحصیلی خود پشیمان هستند اظهار کردند: آینده و امنیت شغلی خوبی ندارد، شاید درآمدش در ابتدای جوانی و برای سن کم که خرج زندگی بالا نیست خوب باشد، اما برای گذراندن زندگی کافی نیست.
    آخرین زنجیر تلاش‌ها برای اشتغال در رشته تحصیلی مرتبط هم با کمبود فرصت شغلی و نابرابری در کار شکسته می‌شود. افرادی که از سواد کافی بهره‌مند نیستند در جایگاهی قرار می‌گیرند که شاید بدون کمک آشنایشان هرگز نمی‌توانستند به آن مرحله برسند. با اینکار عرصه را برای علاقه‌مندان به آن رشته و کار تنگ می‌کنند؛ شاید دانش بتواند نقش مهم بسیاری از شرایط باشد، اما در این جنگ، پیروزی نصیب افرادی است که به قول معروف پارتی دارند.
    مرتضی پدریان، جامعه شناس، در گفت‌و‌گو با برنا گفت: یک معضل مهم در حوزه برنامه ریزی‌های توسعه در کشور‌های توسعه نیافته آن است که منابع انسانی‌شان را به طور مناسب و درست به کار نمی‌گیرند و جای گیری و جایگزینی نیرو‌های متخصص در این کشور‌ها به صورت درست نیست، افراد را در حوزه‌هایی که تخصص پیدا کرده‌اند و دانش فراگرفته‌اند به کار نمی‌گیرند. دلایل متعددی باعث می‌شود چنین اتفاقی بیفتد. یکی از دلایل این است که گزینش و جذب نیرو در جامعه ما بر اساس صلاحیت، دانش و تخصص نیست. معیار‌های دیگری در انتخاب افراد برای پست‌های مدیریتی و پست‌های اجرایی در نظر گرفته می‌شود که باعث می‌شود شاهد هدر رفتن نیروی انسانی باشیم.
    وی اظهار کرد: دلیل دیگری که مطرح می‌شود این است که اصولا در سازماندهی و برنامه‌ریزی زیرساخت‌ها اعتقادی به علم و دانشگاه و تخصص شاید وجود نداشته باشد. یعنی اصلا نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند که ما چیزی به نام تخصص داریم. موضوعی بنام عقل گرایی داریم و این عقل گرایی و علم گرایی می‌تواند در حل مسائل و معضلات چه در حوزه‌هایی مثل مهندسی و در حوزه‌های علوم انسانی، جامعه را به سمت بهبود هدایت کند.
    وی با اشاره به جایگاه خردگرایی می‌گوید: بحث دوم بحث عدم باور و توجه به حوزه‌ی دانش و علم است. بحث سوم بحث اینکه جامعه چقدر بر مبنای خردگرایی و عقل‌گرایی است. یعنی چقدر جدا از همه ویژگی‌ها و خصوصیت‌های انتصابی افراد مثل زن و مرد بودن یا نژادشان، براساس تخصص هایشان آنها را جایگزین می‌کنند.
    پدریان ضمن اشاره به وضعیت اقتصادی و امنیت شغلی گفت: اگر ما به امنیت شغلی به شکل نوعی تهدید نگاه کنیم که از حالت فردی خارج شود، این پدیده در تمام حوزه‌ها از جمله حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی حضور دارد و خود را نشان می‌دهد. مسلم است که اگر ساختار بر مبنای عقلانیت نباشد یک قسمتی از جامعه به طوری متورم می‌شود که درآمدزایی‌اش خیلی بالا می‌رود و قسمتی از جامعه که پایین می‌رود، درآمدزایی‌اش نزدیک به صفر می‌شود.
    وی افزود: این موضوع نشان می‌دهد که افراد به هر حال راه‌های درآمدزایی خودشان را دارند و به طبع سمت مشاغلی می‌روند که میزان درآمدزایی‌اش بالاتر باشد. وقتی بحث امنیت شغلی مطرح می‌شود مسائل دیگری هم باید در نظر بگیریم، چون درآمدزایی و امنیت شغلی زمانی اتفاق می‌افتد که جامعه دارای ثبات و استدلال باشد. امروز برای بسیاری از جوانان مدرک تحصیلی تنها یک برگه رسمی است نه کلید ورود به دنیای کار. این ناهماهنگی بین رشته‌ی تحصیلی و شغل، نتیجه‌ی سال‌ها بی‌توجهی به واقعیت‌های بازار، نبود سیاست‌گذاری دقیق و کم‌رنگ بودن مهارت‌آموزی در کنار آموزش نظری است.
    وی افزود: امروزه ساختار علمی جامعه ما و مراکز دانشگاهی کارکرد خودش را از دست داده است و به سمت مدرک‌گرایی محض پیش می‌رود. دانشجو‌ها در دانشگاه به دنبال استادی هستند که سخت نگیرد و به راحتی آن درس را قبول شوند تا بتوانند هر چه زودتر مدرک تحصیلی شان را بگیرند.
    این جامعه شناس با اشاره به تاثیر تحمیل رشته از سوی خانواده‌ها می‌گوید: ما در بحث تربیت کودک و بحث حق انتخاب برای فرزندانمان یک مسئله‌ای داریم که می‌خواهم آنچه من به عنوان پدر یا مادر نتوانستم به دست بیاورم را فرزندم محقق کند و به آن لباس عمل بپوشاند. این برمی‌گردد به این مسئله که خانواده‌ها به جایگاهی که می‌خواستند برسند، نرسیده‌اند و حالا می‌خواهند بچه‌شان به جای آنها برسد..
    در نهایت، فاصله‌ی میان نظام آموزشی و بازار کار، نه‌تنها فرصت‌های شغلی را برای جوانان محدود کرده است، بلکه منجر به هدر رفت سرمایه‌های انسانی و افزایش احساس ناکارآمدی در میان نسل جوان شده است. زمانی که رشته تحصیلی به جای باز کردن در‌های شغلی، به مانعی بر سر راه معیشت تبدیل می‌شود، لزوم بازنگری در سیاست‌های آموزشی و اشتغال بیش از پیش احساس می‌شود. پیوند میان علاقه، تخصص و بازار کار تنها زمانی برقرار خواهد شد که برنامه‌ریزی‌های کلان، واقع‌گرایانه و آینده‌نگر باشند.