سرمقاله

بن‌بست‌های ساختاری و ضرورت اصلاحات عمیق اقتصادی / ژوبین صفاری

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • معارفه مدیران عامل شرکت‌های پتروشیمی تندگویان، پتروشیمی بوعلی و فجر انرژی برگزار شد
  • معلم خصوصی قابل اعتماد را چطور شناسایی کنیم؟
  • حضور شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس در نوزدهمین نمایشگاه ایران پلاست
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 51930  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 16 شهریور 1404
    بیشتر می‌کشیم؛ راهبرد تهاجمی واشنگتن
    اظهارات پیت هگزث، وزیر جنگ آمریکا، درباره «استفاده از بیشترین میزان کشتار» نشان‌دهنده دکترین تازه واشنگتن است؛ سیاستی که بر اعمال حداکثری قدرت نظامی و تهاجم گسترده متمرکز است و مسیر جدیدی را در راهبرد جنگ‌های آینده آمریکا ترسیم می‌کند.
    وزیر جنگ آمریکا، پیت هگزث، پس از تغییر نمادین نام وزارت دفاع به وزارت جنگ، با صراحت گفت: «ما قصد داریم بیشتر بکشیم.» این جمله کوتاه، اما سنگین، نه تنها ماهیت سیاست نظامی آمریکا را آشکار می‌سازد، بلکه انعکاس رویکردی است که مرزهای اخلاق، حقوق بشر و قانون بین‌الملل را نادیده می‌گیرد.
    از بمباران هیروشیما و ناکازاکی تا جنگ ویتنام، عراق و افغانستان، واشنگتن همواره برای حفظ منافع ژئوپلتیک خود و نمایش قدرت جهانی، خشونت وسیع را ابزار سیاست قرار داده است. بمباران اتمی ژاپن صدها هزار انسان بی‌گناه را در یک چشم بر هم زدن به خاکستر بدل کرد و جنگ‌های ویتنام و عراق با عملیات گسترده هوایی و زمینی هزاران خانواده را در ماتم و آوارگی فرو برد.
    استمرار خشونت در عصر معاصر، غزه مصداق آشکار
    دکترین تازه، صرفاً یک شعار نیست؛ حمایت آمریکا از کشتار بی‌رحمانه غیرنظامیان در غزه مصداق عملیاتی این رویکرد است. حملات پی‌درپی، تخریب زیرساخت‌ها و تحمیل محاصره، نتیجه مستقیم سیاست «بیشترین کشندگی» است که هگزث بدان افتخار می‌کند. این اقدامات، علاوه بر بحران انسانی، باعث شعله‌ور شدن تنش‌ها در سطح منطقه و جهان شده و وجهه آمریکا را در افکار عمومی جهانیان به شدت خدشه‌دار کرده است.
    مغایرت آشکار با حقوق و اخلاق جهانی
    سیاست «بیشترین کشندگی» نه تنها غیرانسانی است، بلکه با قواعد بنیادین حقوق بین‌الملل تضاد دارد. اصول کنوانسیون‌های ژنو، منشور سازمان ملل و موازین حقوق بشر، حفاظت از غیرنظامیان را الزامی می‌داند و هرگونه تجاوز گسترده علیه جمعیت غیرنظامی را ممنوع می‌کند. ادامه این رویکرد، آمریکا را در معرض محکومیت جهانی و انزوای دیپلماتیک قرار می‌دهد و اعتماد متحدان را تضعیف می‌کند.
    تکرار تاریخ، از هیروشیما و ناکازاکی تا عراق و افغانستان، نشان می‌دهد خشونت حداکثری هرگز منجر به ثبات سیاسی یا امنیت پایدار نشده و تنها مقاومت، نفرت و بحران‌های چندوجهی ایجاد کرده است.
    ریشه‌ها و انگیزه‌های پشت پرده
    چنین سیاستی نتیجه ترکیبی از اهداف سلطه‌طلبانه، فشار لابی‌های صنعتی–نظامی و رقابت‌های داخلی برای نمایش قدرت است. صنایع نظامی و گروه‌های ذی‌نفوذ اقتصادی و سیاسی، استفاده از خشونت حداکثری را به‌عنوان ابزار تضمین منافع خود تحمیل می‌کنند.
    این رویکرد، برخلاف آنچه سیاستمداران آمریکایی ادعا می‌کنند، نه تنها راهبردی نیست، بلکه از منظر انسانی و اخلاقی غیرقابل توجیه است. کشتار غیرنظامیان و تحمیل رنج‌های گسترده، اعتبار آمریکا را تضعیف کرده و جایگاه آن را به عنوان بازیگری مسئول و مشروع در جهان مخدوش می‌سازد.
    شکست و پیامدهای تاریخی دکترین کشتار حداکثری
    تجربه تاریخی نشان می‌دهد استراتژی «بیشترین کشندگی» همواره با ناکامی همراه بوده است. جنگ ویتنام، عراق و افغانستان نمونه‌هایی روشن از هزینه‌های انسانی و مالی عظیم، عدم تحقق اهداف راهبردی و تشدید نفرت جهانی است. این سیاست نه تنها امنیت پایدار ایجاد نکرده، بلکه به ظهور گروه‌های مقاومت، بحران‌های منطقه‌ای و بی‌ثباتی گسترده دامن زده است.
    نمونه اخیر غزه، با حمایت آمریکا، همان چرخه ناکامی را تکرار می‌کند، افزایش تلفات غیرنظامیان، بحران‌های انسانی و شعله‌ور شدن تنش‌های بین‌المللی. این دکترین، با اینکه از منظر تاکتیکی موقتی ممکن است اثر بازدارنده‌ای داشته باشد، در بلندمدت مشروعیت آمریکا را کاهش می‌دهد و امنیت جهانی را تهدید می‌کند.
    پایان دادن به این رویکرد غیرانسانی تنها با فشار جهانی، پایبندی به حقوق بین‌الملل و تأکید بر راهکارهای صلح‌آمیز ممکن است. ادامه خشونت حداکثری نه تنها نتیجه‌بخش نیست، بلکه منجر به بحران‌های متعدد انسانی و سیاسی می‌شود و تصویر آمریکا را به‌عنوان بازیگری بی‌رحم تثبیت می‌کند.