کد خبر: 52249 | صفحه ۵ | جهان ورزش | تاریخ: 23 شهریور 1404
نقدی بر واکنش ها به عملکرد تیم ملی
یک روز دشمنیم، یک روز دانای فوتبال!
امیر قلعهنویی در دو سال و نیم اخیر، تمام انرژی خود را برای موفقیت تیم ملی به کار گرفته اما باید بپذیریم که توان او و اعضای کادرفنیاش همین است. او ناخواسته مقابل برخی نقدها جبهه گرفته اما خیلی از آنها را به جان خریده و پذیرفته است.
به گزارش ایرنا، اگر تعریف و تمجید کنی میشوی دانای فوتبال و در صورت نقد، تو را بدل میکنند به «دشمن» و کسی که از روی حب و بغض ایرادها را میگوید و مینویسد. این اتفاق در سالهای اخیر تبدیل به یک اپیدمی خطرناک در تیم ملی فوتبال ایران شده؛ جایی که اگر منصفانه هم نقد کنی، کسی برنمیتابد و همه میخواهند مدح و ستایش بگویی و بهبه و چهچه!
در جام ملتهای آسیای ۲۰۲۳ بارها به تمجید از تیمِ امیر قلعهنویی پرداختیم و از واژهی «حذف سزاوارانه» استفاده کردیم. هر چند به عقیده بسیاری، خیلی هم سزاوارانه نبود اما حضور در نیمهنهایی مهمترین تورنمنت ملی قاره آسیا یعنی امیر قلعهنویی و شاگردانش توانستهاند تا حدودی، بسیاری انتظارات را بر آورده کنند.
امیر قلعهنویی در دو سال و نیم اخیر، تمام انرژی خود را برای موفقیت تیم ملی به کار گرفته اما باید بپذیریم که توان او و اعضای کادرفنیاش همین است. او ناخواسته مقابل برخی نقدها جبهه گرفته اما خیلی از آنها را به جان خریده و پذیرفته است. در اتفاقی عجیب، زیرمجموعه او اما مقابل اغلب انتقادها سینه سپر میکنند و آن را به «حب و بغض» ارتباط میدهند!
بارها از عملکرد امیر قلعهنویی تمجید شده؛ از تعداد پیروزیهای او روی نیمکت تیم ملی تا برخی تصمیمات که انگشتشمار بودهاند اما شجاعانه. یکی از آنها را که به یاد داریم، به بازی ایران و قطر در مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۶ برمیگردد. جایی که قلعهنویی تصمیم گرفت از میلاد محمدی با پای تخصصی «چپ» در سمت راست خط دفاع استفاده کند.
میلاد جز ۲۰ دقیقه ابتدایی بازی، در باقی دقایق توانست اکرم عفیف- ستاره و بال چپ تهاجمی تیم ملی قطر- را از کار بیندازد. بعد از پایان بازی در ورزشگاه شیخ راشد- استادیوم اختصاصی شباب الاهلی- به تصمیم شجاعانه امیر قلعهنویی اشاره کردیم و به تمجید از او پرداختیم.
بارها به کمبود ستاره و جوانِ مستعد در لیگ اشاره کردهایم. نوشتهایم که وظیفهِ لیگ تولیدِ بازیکن است، نه تیم ملی ایران اما کو چشمِ بینا و گوشِ شنوا. در تیم ملی فقط نقدها دیده میشود و بهدست امیر قلعهنویی میرسد. انگار که بازی بدین شکل است که رویت میکنیم.
ماهها بعد و در پایان بازی ایران مقابل تاجیکستان در تورنمنت کافا اما عملکرد تیم ملی و اعضای کادرفنی را نقد کردیم. نقدی بر اساس واقعیتهایی که در بازی مشاهده شد و تیم ملی نمایشی دور از انتظار را ارائه داد. نهتنها ما بلکه اغلب کارشناسان معتقدند حتی ایران با تیمِ دومِ خود هم نباید مقابل افغانستان و تاجیکستان به گره و مشکل بخورد که متأسفانه خورد. شکست مقابل ازبکستان در فینال تورنمنت کافا، هر چند با اخراج آریا یوسفی در دقیقه ۳ و مقاومت تیم ملی تا دقیقه ۱۲۰ همراه بود اما باز هم با انتقادهایی مواجه شد. انتقاد از سبک بازی تیم ملی و بیبرنامگی که در طول بازی، نهتنها مشاهده شد بلکه بیداد میکرد.
منتقدان دوباره دست به نقد شدند؛ به عملکرد بازیکنان خرده گرفتند و البته پُر بیراه هم نگفتند. حالا این انتقادها از سوی اعضای کادرفنی و رسانهای تیم ملی تشبیه شده به «حب و بغض». در هیچ کجای جهان نمیبینید که نقدِ منصفانه از تیم ملی را با این ادبیات پاسخ بدهند. ادبیاتی که قطعاً بخش بسیاری از آن متعلق به امیر قلعهنویی نیست.
امیر قلعهنویی در دو سال و نیم اخیر، تمام انرژی خود را برای موفقیت تیم ملی به کار گرفته اما باید بپذیریم که توان او و اعضای کادرفنیاش همین است. او ناخواسته مقابل برخی نقدها جبهه گرفته اما خیلی از آنها را به جان خریده و پذیرفته است. در اتفاقی عجیب، زیرمجموعه او اما مقابل اغلب انتقادها سینه سپر میکنند و آن را به «حب و بغض» ارتباط میدهند!
نقدِ منصفانه همیشه موثر است، به شرطی که گروهی علیه آن موضع نگیرند و ریزِ اطلاعات را بهدست امیر قلعهنویی برسانند. آنوقت است که یک سرمربی متفاوت را خواهیم دید؛ کسی که از انتقادها درس میگیرد و از آنها در تصمیمات خود استفاده میکند. این همه فاصله میان حقیقت و اطلاعاتِ نادرست، نقد و حب و بغض، عجیب است و قابل تأمل و ایکاش که یک بار برای همیشه به پایان برسد.