سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
ما سه ابر چالش در کشور داریم بحث زمین، بانک و سبک زندگی که می خواهیم ارتباط آنها را با مؤلفه مسکن بررسی کنیم؛
ما در موضوع زمین با پدیده ای مواجه ایم به عنوان احتکار زمین، یعنی کشوری هستیم که به لحاظ وسعت سرزمین جزو کشورهای پهناور محسوب میشویم ولی این امکان را در اختیار مردم قرار نمیدهیم و آنرا حبس و محصور و محدود کردهایم، عمدهی زمین های کشور دست دولت است و دست یک طبقه خاص و ثروتمند و یک مافیایی شکل گرفته است در حوزه زمین و ملک.
موضوع زمین در همه ابعاد اقتصاد ما تاثیر دارد از جمله در تولید ما اعم از صنعت، دامداری و کشاورزی.
از طرف دیگر بانکها مهمترین بازیگر در حوزه زمین و مسکن هستند؛ نه فقط تسهیلات نمیدهند بلکه خودشان در واقع با هدایت منابع مردم و سپردههای مردم به حوزه زمین، ملک و مسکن، باعث تورم میشوند یعنی منابع مردم را میبلعند و تورم آنرا تحویل مردم میدهند.
یکی از دلایلی که دوست ندارند قیمت زمین و مسکن کاهش پیدا کند، به این دلیل است که از این طریق سوداگری می کنند.
امروز یکی از چالش های بزرگ ما بخصوص در نسل های جدید و دهه هشتادی، سبک زندگی است و این سبک زندگی به شدت تحت تأثیر الگوی ساخت مسکن، محله و شهر قرار دارد، الگوی طراحی و ساخت مسکن، زیرساخت شکلگیری روابط اجتماعی و فرهنگ عمومی است که دریک فرصت مناسب باید درباره آن بحث کرد.
به طور مثال وقتی داچاهای روسیه (داچا: مناطق باغشهری و خانههای مولد در روسیه) را بررسی میکنیم، یکی از تاثیرات این الگوی مسکن در فرهنگ مردم، "اقتصادِ هدیه" است، به طوری که حدود 30 درصد اقتصاد آنجا از طریق هدیهی محصولات خانگی به همدیگر شکل میگیرد، یعنی زیر ساخت روابط اجتماعی تحت تأثیر الگوی مسکن به گونه ای شکل میگیرد که چنین همزیستی کاملا مترقی را ایجاد میکند، که در سابقه زیست جمعی ما نیز وجود داشته است، این را مقایسه کنیم با اصطکاکهای اجتماعی در سبک زندگی شهرنشینی متراکم و مدرن. در پاسخ به سوالی که مطرح شد اولین مسئله احتکار زمین است چه در حوزه مسکن و چه در حوزه تولید، مثلا در کشاورزی، در بحث کشت دیم معاون وزیر جهاد کشاورزی، اعلام کرده که ما 10 میلیون هکتار برای کشت دیم زمین مساعد داریم اما 4 میلیون هکتار آن اصلا استفاده نمیشود؛ چون ما مردم را در معادلاتمان نمیبینیم. چه اشکالی دارد که ما فضا را باز کنیم تا این بروکراسی یا هفت خوان رستم و این احتکار را بشکنیم و اجازه دهیم مردم از زمین خدا استفاده کنند حداقل برای کشت دیم.
در طول تقریبا نزدیک به 30 سال گذشته قیمت زمین در شهر تهران هزار و صد برابر شده یعنی بیش از هر کالای دیگری مثل ارز و طلا رشد نجومی داشته است. تا زمانیکه زمین همچین جاذبه ای دارد در اقتصاد ما، طبیعتا نمیتوان انتظار داشت اقتصاد مولد، تولید و اشتغال، رونق و جهشی پیدا کند.
ام المسائل کشور بحث زمین است خیلی از کشورها اصلاحات اقتصادی را از زمین شروع کردند؛ یعنی بر محور زمین و نحوه بهرهبرداری از آن اصلاحات اقتصادی را شکل دادند.
ما با حذف ارز ترجیحی چه بلایی سر معیشت مردم آوردیم. امروز ببینیم که آیا قدرت خرید مردم افزایش پیدا کرده یا کاهش؟
ما چرا اصلاحات را از جاهایی مثل شکستن احتکار زمین که یک ثروت خدادادی است یا از بانک چرا شروع نمیکنیم؟ امیدواریم از این تجربه استفاده کنیم.
ما صحبت از مردمی سازی میکنیم، صحبت از ارتقای رضایتمندی اجتماعی میکنیم، اگر واقعا میخواهیم این موضوع محقق شود، اگر میخواهیم مردمیسازی واقعی انجام شود، باید به مردم حق بهره برداری از زمین را بدهیم. زمین نعمت خدادادی است برای استفاده بشر نه برای حبس کردن یا نگه داشتن در دست دولت.
وقتی ما زمین را احتکار می کنیم از دولت ششم تا دوازدهم، ببینیم چه اتفاقی افتاده است و اوج فاجعه در دولت دوم آقای روحانی بوده است. من امیدوارم قوهی قضائیه پروندههایی که از مسئولین دولت قبل از طریق اعمال ماده 234 توسط مجلس ارسال شده را مورد بررسی عاجل قرار دهد، این نیاز به رسیدگی جدی دارد.
یک کسی باید یقه ی این افراد را بگیرد، کار از بی تدبیری و سوء تدبیر گذشته است، در حال حاضر چند فقره پروندههای مربوط به ترک فعل و استنکاف از تکالیف قانونی دولت قبل از طرف مجلس به قوه قضائیه ارسال شده که طبق قانون باید در رسیدگی تسریع شود.
در بررسی رشد قیمت زمین و مسکن از سال 72 مشخص است که بالا رفتن قیمت زمین منجر به بالا رفتن قیمت مسکن شده و سپس افزایش اجاره مسکن و در پی آن هزینه کالاها و خدمات هم افزایش پیدا کرده است. نکتهای که در اینجا با دولت داریم این است که به جای اینکه صرفا برای مردمی سازی یارانه بدهیم که فقط در حلقهی مصرف بخواهیم مردمی سازی را محقق کنیم، بیایم در حوزه کاهش هزینههای خانوار به آن کمک کنیم.
شکاف عمیقی در حال ایجاد است بین قدرت خرید مردم و قیمت حقیقی مسکن که ما اگر میگوییم منابعی نداریم که درآمدهای مردم را افزایش دهیم، لااقل هزینههای مردم را کاهش دهیم با استفاده از امکان و ثروت عمومی که طبق اصل 45 قانون اساسی اراضی موات در مالکیت دولت نیست بلکه در اختیار دولت است برای اینکه در راستای مصالح عمومی آنرا استفاده کند، اما این اتفاق متأسفانه نیفتاده است.
مقدار سالی که یک فرد در سال 1399 می توانست با حداقل حقوق خود صاحب یک خانه حداقل 60 متری در تهران شود، حدود 68 سال بود که در حال حاضر افزایش یافته است.احتکار زمین در حوزههای مختلف تبعاتی ایجاد کرده، یکی از آن تبعات، موضوع حاشیه نشینی است که در واقع حاشیه درحال غلبه بر متن است، به نحوی که در طول سه دههی گذشته از حدود 4 میلیون حاشیه نشین، امروز به حدود 20 میلیون حاشیه نشین رسیدیم. یعنی در شهری مانند کرج، ما بالغ بر 900 هزار حاشیه نشین داریم و این حاشیه نشینی یعنی سکونتگاه های نامناسب که تبعات و آسیب های اجتماعی آن یک محرومیت بسیار پیچیدهای را رقم میزند که برطرف کردن آن بسیار دشوار است.