سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
چندین و چندبار درخصوص کلنگی شدن زیرساختهای کشور هشدارهای لازم از طریق این قلم داده شد. یادآور شدیم که کشور به سرعت به طرف عدم تعادل در بخشهای مختلف حرکت میکند. میتوان گفت کشور گرفتار عدم تعادل ملی در حوزههای همچون آب، انرژی، بودجه و... شده است. جالب است رهبری در دیدار اخیر با اعضای دولت نیز به ناترازی بانکها اشاره داشتند؛ آنچنانکه ناترازی در موضوع آب، برق، بودجه، بنزین، مسکن زنجیره ابرچالشها را کامل کرده است. مضاف بر اینکه نرخ استهلاک دارائیها از نرخ سرمایهگذاری پیشی گرفته است و این یعنی کشور در حال فرسوده و کلنگی شدن است. این همه خودنگران کننده و هرکدام یک مصیبت است. این در شرایطی است که همسایگان ایران باسرعت باورنکردنی در حال بهسازی کشور خود می باشند و یکی پس از دیگری وارد مسابقه نرخ رشد بالای شش درصد شدهاند. این وضعیت عقب ماندگی ما را (که کم نیست) بیش از واقعیت نمایش خواهد داد. اما همه عقب ماندگی های کشور همواره با نگاه به مزیت های منابع انسانی در مقیاس جهانی، قابل جبران می نمود. همیشه این امید وجود داشت که متکی به مزیت منابع انسانی کشور نسبت به همسایگان عقب افتادگی در سایر حوزهها را جبران کنیم. شاهد اینکه در بخش های زیادی، برغم تحریم ها و محدودیتها، از جمله در صنایع نظامی، صنایع پزشکی، تجهیزات پزشکی و صنایع هسته ای گام های ماندگار و غیرقابل رقابت برداشتیم. اما شوربختانه اکنون بدلایل مختلف این مهمترین مزیت کشور یعنی سرمایه انسانی در حال از دست رفتن است. نرخ مهاجرت نخبگان آنچنان شدت گرفته که در حال تسری به بخش های غیرنخبگی نیز شده است. درجایی خواندم به دلیل مزایای ویژه برای دارندگان گواهینامه پایه یک در کشورهای همسایه، موجب تقاضای گرفتن گواهینامه پایه یک توسط برخی خلبانان و یا پزشکان گردیده است. هرکس کارش به بخشهای مربوط به حوزه برق، راه، آب و... بیفتد به نیکی متوجه فقر منابع کارشناسی کشور در حوزه های تخصصی می شود. به قدری وضعیت نیروی انسانی ماهر و تکنیکال بحرانی شده که پیش بینی میشود در سالهای پیش رو تبدیل به واردکننده نیروی کارشناس در حوزه های مختلف بشویم. میزان هزینه ناشیگری نیروی کارغیرماهرومدیران کارنابلد دراقتصادکشورغیرقابل برآوردمیباشد . به گمانم اگر تحریمها شکسته شود و وضعیت صنعت و عمران در کشور بخواهد تغییر کند (چیزی که با توجه به پروژه های معوق عمرانی و صنعتی در این دوازده سال اجتناب ناپذیر است) با چالش نیروی کارشناس مواجه خواهیم شد. این فقر و فقد کارشناسان کاربلد خود علت دیگری بر ناکارآمدی دیوانسالاری کشور می باشد. خیلی غصه آور است که باوجود چنین چالشهای کشورسوزی، باید شاهد برخوردهای سلبی در حوزه دانشگاهها و دامن زدن به فضای روانی خروج نیروهای نخبه و ناامیدی آنان شد.