کد خبر: 15302 | صفحه ۳ | جامعه | تاریخ: 18 شهریور 1402
یک استاد دانشگاه بعد از مهاجرت؛ «از اینکه تلاش کردند خانهنشین شوم دلگیرم»
مهاجرت کردم، چون از تبعیض و رانتخواری بیزارم!
قطع ارتباط استخدامی، تعلیق یا قطع همکاری، اسمش هرچه باشد یک کاردکرد دارد، اخراج اساتید از دانشگاه؛ اتفاقی که در روزهای اخیر یکی پس از دیگری از دانشگاههای تهران شنیده میشود، شاید مهدی خویی، استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه اولین نفر از لیست اخراجیها بود اما رفته رفته اسامی این لیست بیشتر شد، آذین موحد از دانشگاه تهران، علی شریفی زارچی از دانشگاه صنعتی شریف، رهام افغانی از دانشگاه شهید بهشتی، آمنه عالی و حمیده خادمی از دانشگاه علامه طباطبایی، حسین علایی و داریوش رحمانیان از دانشگاه تهران و احتمال دارد موارد دیگری هم به این لیست اضافه شود، اما روند عدم همکاری دانشگاه با اساتید در روزهای اخیر طوری بود که کانون صنفی استادان دانشگاهی به آن واکنش نشان داد.
این کانون در بخش از بیانیه خود نوشت: « دخالت فراوان نهادهای امنیتی اطلاعاتی در رابطه با مباحث درون دانشگاه در سالهای اخیر و مشکلات و دخالتها نه تنها در انتخاب مدیران دانشگاهها بسیار تاثیرگذار شده است بلکه در تصمیمگیریهای اجرایی هم در موارد مختلف مشکل زا گردیده است. حتی برای ارتقای مرتبه، برخی از افراد متقاضی را در نهادهای امنیتی تحت فشار میگذارند تا با سپردن تعهد از اظهار نظرهای منتقدانه خودداری کنند.»
در این میان باید توجه کرد که نام دکتر حمید سوری با تحقیقات کرونا گره خورده است. استاد دانشگاهی که در سه سال گذشته برای سلامت و تندرستی مردم کشور تلاش زیادی داشت. در اطلاع رسانی دقیق و در آموزش نکات ایمنی. او حالا از ایران رفته و در یادداشتی اختصاصی برای خبرآنلاین از دلایلش گفته استنزدیک سال تحصیلی جدید در دانشگاهها است، اما بهدلیل ظهور و بروز برخی مسائل بهنظر میرسد شور و نشاط بازگشت به کلاس درس کمرنگ شده است، مثلاً همین ماجرای تعلیق، پایان قرارداد، قطع همکاری یا اخراج برخی استادان دانشگاه، اقدامی که قبل از ماه مهر و بازگشت دانشجو و استاد به کلاسهای درس سبب شد دانشگاه سر زبانها بیفتد، آنهم نه برای تولید علم و علم آموزی؛ دانشگاه تبدیل به محل مناقشه شده است، انگار نوعی نزاع که رنگوبوی لج و لجبازی هم دارد میدانداری میکند، حال و هوایی که بهجای ایده، علم، المپیاد و گفتگو، بیشتر صدای حراست، کمیته انضباطی و رسیدگی به پرونده تخلف بهگوش میرسد؛ مهاجرت دانشجوی تربیت شده و استاد دانشگاه هم محصول همین جو است، شایستهها دیده نمیشوند و سودای تدریس در دانشگاه بهدست حداقلیها میافتد.
گره نام مهاجرت با دانشگاه
سالهاست نام دانشگاه با مهاجرت گره خورده است، کم نبودند رتبه اولیهایی که بعد از کنکور گفتند نمیروند، اما فضای تهدید و تحدید شایستهها را بهفکر مهاجرت انداخت، کم نبودن استادانی که برای ماندن و همینجا درس دادن تلاش کردند، اما نهایت خانه نشین شدند تا بالاخره مهاجرت کنند، برای همین است که یکی از استادان تازه مهاجرت کرده برای خبرآنلاین مینویسد: «من آدم خانه نشین نیستم، اما از اینکه تلاش کردند من را خانه نشین کنند دلگیر هستم.»
حمید سوری، اپیدمیولوژیست و استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بهتازگی مهاجرت کرده است، شاید نام او و بسیاری دیگر از همهگیرشناسها زمانی شده شد که ویروس کرونا از شرق شروع به فتح کشورها کرد تا به غرب برسد؛ از آن سالها زیاد نگذشته، همه ما بهخاطر داریم ابتلا به کووید۱۹ چهطور نظم و نظام جهان را تغییر داد و مرگومیرهای چند صد هزار نفری را در تمام کشورها رقم زد، هجوم بیماران به مراکز درمانی، کمبود تخت و وسایل بهداشتی مانند ماسک و دستکش، کمیاب شدن مواد ضدعفونی کنند مانند الکل چیزی نیست که از حافظه سه چهار ساله ما پاک شود، حالا همه میدانستند با یک اپیدمی مواجه هستند.
این اپیدمی همه چیز را تحت تاثیر قرار داد، از اقتصاد گرفته تا سیاست، برای همین هم خیلی از کشورها تلاش کردند یک ستاد مقابله همه جانبه برایش تعریف کنند، در کشور ما هم این اتفاق رخ داد و ستاد ملی مقابله با کرونا کار خودش را شروع کرد، ستادی که یک کمیته علمی هم داشت و یکی از بخشهای آن کمیته کشوری اپیدمیولوژی بود؛ سال ۱۳۹۹ سعید نمکی، وزیر وقت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، در حکمی برای حمید سوری نوشت: «با توجه به سوابق ارزنده جنابعالی، بدینوسیله بهعنوان عضو شورای مشورتی علمی و رییس کمیته کشوری اپیدمیولوژی covid-۱۹ منصوب میشوید تا با رصد مستمر بیماری و استفاده از ظرفیت اساتید صاحبنظر در دانشگاههای علوم پزشکی کشور بهبررسی و تحلیل جنبههای همهگیرشناسی بیماری بپردازید.»
استاد مهاجر با 20 دانشجوی ایرانی
حمید سوری حالا از کشور مهاجرت کرده و در دانشگاه تدریس میکند، میگوید ۱۲۰ دانشجو دارد که حداقل ۲۰ نفر آنها ایرانی هستند، او متاثر است که استاد ایرانی و دانشجوی ایرانی در کشوری دیگر کار علمی انجام میدهند. این استاد دانشگاه در یادداشتی که دراختیار خبرآنلاین قرار داده از دلایل مهاجرت خود گفته است. متن کامل یادداشت در ادامه آمده است.
من آدم خانه نشین نیستم، اما از اینکه تلاش کردند من را خانه نشین کنند دلگیر هستم. چرا این آقایان فکر میکنند مشکل مهاجرت تحصیلکردههای کشور، حقوق و دستمزد است؟ این آدرس دادنهای غلط، پاسخ و سیاستگذاری غلط هم در پی دارد.
بنده بهعنوان یکی از تحصیلکردههای مهاجر که اکنون در دانشکده پزشکی یک دانشگاه غربی تدریس و تحقیق میکنم، بههیچ وجه دنبال درآمد و دستمزد بیشتر نبوده و نیستم، الحمدالله هیچ مشکل سیاسی و اقتصادی و اخلاقی و ... هم نداشته و ندارم، به مردم و میهنم عشق میورزم و حتی حاضرم رایگان کار کنم؛ ولی از تبعیض و ظلم، تقسیمبندی به شهروند درجه یک و درجه دو، هرچه اتاق و صندلی ویآیپی، رانتخواری، آقازادگی، از مدیریت دروغگوها، ریاکاران و بیسوادان بیزارم.
از این که برای فرزندان تحصیلکردهام در این کشور شغلی درخورشان نیست و پس از مدتها دنبال کار دویدن دست از پا درازتر بههمان دیار کفر بازگشتند متاسفم، چرا مشکلات تحصیلکردههای مهاجر را بهمقدار حقوق و درآمد تقلیل میدهید؟
شرح این غصه (قصه) شنو از دو لب دوختهام/ تا بسوزد جگرت از جگر سوختهام.»