سرمقاله

کلنگی شدن منابع انسانی کشور / محمدعلی وکیلی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • ارائه بسته تخفیفی ایرانسل ویژه دهه کرامت
  • توسعه سامانه‌ صورتحساب همراه اول
  • حضور همراه اول در نمایشگاه اینوتکس ۲۰۲۵
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 15307  |  صفحه ۶ | حوادث  |  تاریخ: 18 شهریور 1402
    در گفت‌وگو با امیرحسین مدرس مطرح شد
    لزوم توجه به ساحت شعر شیعی
    «خطای که باید اصلاح شود این است که «عیشی» (برخلاف معرفی درگاه‌های فرهنگی و خبرگزاری‌ها) اصلاً شاعر مذهبی (یا به اصطلاح امروز: آیینی) نیست! در تمامی کلّیّات و دیوانش، ده دوازده مدح و مرثیهٔ اهل‌بیت(ع) دارد و بخش عمده‌اش موضوعاتی همچون عشق و حسرت و پند و عبرت و خیال‌پردازی‌های مرسوم شاعرانه است! البته با بیانی شیرین و اندیشه‌ای عارفانه.»
    به گزارش خبرآنلاین، امیرحسین مدرس چهره آشنایی است، سال‌هاست که در سینما و تلویزیون و رادیو کار می‌کند، از بازیگری تا خوانندگی و از دوبله تا مجری‌گری، او همان سال‌ها که بر صفحه تلویزیون در مقام اجرا ظاهر می‌شد مخاطبان را با خوانش درست اشعار و روایت صحیح اخبار، سر ذوق می‌آورد تا پیگیر برنامه‌هایش باشند. آن برنامه‌ها نشان می‌داد که او اهل ادب است و با ادیبان قدیم و استادان جدید موانست دارد. این همه بود تا وقتی که کتاب «وحی بر توفان» منتشر شد و مدرس نشان داد که دستی هم به آتش تدوین و تصحیح دارد، آن کتاب دربردارنده اشعار «آقامحمد شیخا» معروف به «مقبل اصفهانی» است، شاعر شوریده اواخر عصر صفوی در شبه‌قاره هند و جایزهٔ تقدیر چهلمین دورهٔ کتاب سال را از آن خود کرد. بماند که از او دو دفتر شعر «مبتلای اقیانوس» و «بانوی اعتدالِ بهاران» نیز منتشر شده و کتاب «جام باقی» انتخابی از غزلیات شاعران قدیم و جدید فارسی است که می‌توان آن را به وقایع عاشورا پیوند داد.
    امیرحسین مدرس به‌ تازگی کتاب «قطرهٔ دریای همت» را تصحیح و تدوین کرده که برگزیده‌ای است از اشعار «طالب علی لکهنویی» متخلص به «عیشی»، انتشار دومین کتاب در تصحیح بهانه‌ای شد تا با او گفت‌وگو کنیم که در ادامه می‌خوانید:
    این دومین کتاب شما در حوزه تصحیح متون گذشته است، چرا شاعران بعد از صفوی را انتخاب می‌کنید، چه ویژگی زبانی و تاریخی شما را مجذوب دوره کرده است؟ و به‌غیراز علایق شخصی، چه ویژگی زبانی و ادبی شما را به این دوره خاص کشانده و نه دوره دیگری؟
    این انتخاب‌ها کاملاً اتفاقی است. چنین نیست که از ابتدا تصمیمی در این خصوص گرفته و بر دورهٔ مشخصی متمرکز باشم. در بین نسخه‌های خطی و میراث مکتوب ایرانی - اسلامی جست‌وجو می‌کنم و برمی‌گزینم. عیار انتخابم اولاً ارزش ادبی و مفهومی، و ثانیاً مهجوری و ناشناختگیِ اثر و پدیدآورندهٔ آن است؛ ثالثاً - و طبعاً - تصحیح هم نشده باشد. حال، ممکن است بیشتر مربوط به دوره‌ای که فرمودید باشد. ضمن اینکه آثاری که از دورهٔ صفویه به بعد به‌جا مانده، از کمّیّت بیشتری برخوردار است و دستیاب‌ترند، گرچه نسخه‌یابی مشکلات فراوانی دارد.
    آیا به دنبال احیا شاعر و شاعرانه‌ها با گرایش مذهب شیعه هستید؟
    در این خصوص نیز اصرار و تمرکزی ندارم. باز هم مربوط به همان جست‌وجوست. طبیعتاً بسیاری از شاعران و نویسندگان، در ضمن آثارشان مدایح و مراثیِ اهل‌بیت(ع) وجود دارد و ارادت خود به خاندانِ سیّدِ اعظم(ص) را در خلالِ شعر و نثرشان بیان داشته‌اند. غزل و قصیده و رباعی و قالب‌های دیگر در موضوعات متفاوت و متعددی سروده‌اند، به رسمِ معهودِ روزگارشان برای فرمانروا و سپهدار و صاحب‌منصبی مدح یا مرثیه گفته‌اند و چند غزل یا قصیده نیز در مدح و منقبت یا رثاء اولیاء دین دارند. بنابراین نمی‌توان اِطلاقِ صِرفِ ادبیات یا اثر مذهبی - شیعی بر اینها کرد، بلکه مجموعه‌ای است شامل موضوعات مختلف، از جمله موضوعات مذهبی یا به قول شما: شیعی.
    البته اگر آثاری را بیابم که صِرفاً و مطلقاً در ساحت و موضوع مذهبی (= شیعی) باشد و ارزش بررسی و تصحیح داشته باشد و تاکنون معرفی نشده باشد، مطمئناً انتخاب و کار خواهم کرد.
    خالی شدن فضای شاعرانه شیعه در روزگار ما و رواج شعرهای کم‌مایه در منقبت اولیا و وقایع کربلا آیا نقشی در انتخاب‌های شما داشته است، تا نشان دهید که شاعرانه‌های سنگین‌وزن دیگری به غیر نام‌های بلندآوازه‌ای همچون محتشم هم وجود دارند و در کنار صدای بلند ابتذال و میانمایگی صدایی اصیل را نشان دهید.
    بله، بله؛ این یکی از دغدغه‌های اصلی و همیشگی من است و اصلاً در این خصوص بسیار حساسیت دارم. البته ممکن است کاملاً شخصی باشد این علاقه و حساسیت؛ ولی در حد بضاعت سعی می‌کنم آنچه درست است و از استادانم آموخته‌ام را معرفی و عَرضه کنم.
    این نکته را نیز فرونگذاریم که مولانا محتشم، دیوان مفصّلی با موضوعات مختلف در قالب‌های متنوع شعری دارد و صِرفاً مرثیه‌سُرا نیست. آنچه او را به این پایه از عظمت و عالَم‌گیری رساند، همان ترکیب‌بندی است که می‌دانیم و با آن مأنوسیم.
    ببینید، من قبل از «قطرهٔ دریای همّت»، کتاب «وحی بر توفان» را منتشر کردم که از قضا جایزهٔ تقدیر چهلمین دورهٔ کتاب سال هم به آن تعلق گرفت. جامع‌ترین نسخه از اشعار «مُقبِلِ اصفهانی» (قرن ۱۲ قمری) که تاکنون به دست‌ آمده، بر اساس پانزده نسخهٔ خطّی. البته نسخه‌های بسیاری از اشعار مقبل در گنجینه‌ها و کتابخانه‌های ایران و دنیا موجود است که من به همین پانزده نسخه دست یافتم. خب، مقبل اصفهانی بنیان‌گذار شیوه‌ای در مرثیه‌سرایی است با عنوان «واقعه‌سُرایی». در مقدمهٔ کتابِ وحی بر توفان به تفصیل در این خصوص توضیح داده‌ام و حالا اینجا مکرر نمی‌کنم. اما نکته‌اش این است که به موازات واقعه‌سرایی، «واقعه‌خوانی» نیز شکل گرفت؛ چون مقبل اشعارش را در همان زمان در مجالس و محافل عزاداری اهل‌بیت(ع) می‌خوانده و به عبارتِ دقیق‌تر «اجرا» می‌کرده است. پس از او هم رسمِ واقعه‌خوانی در بین شیعیان شبه‌قاره (و حتی دوستداران اهل‌بیت از ادیان و مذاهب دیگر) رایج شد که به ایران نیز راه یافت. الآن پس از گذشتِ دویست و هشتادوهشت سال از وفاتِ مقبل، هنوز این رسم در برخی مناطق شبه‌قاره برپاست؛ اما در ایران تا به حال شما از این رسمِ واقعه‌خوانی حتی اسمی شنیده‌اید؟!
    متأسفانه هیاهو و اصطلاحاً شلوغ‌بازی زیاد داریم، ولی توجه و دقت و غور و غوص در این ساحت آن‌قدر کم و نادر است که گویی نیست. به قول معروف: «اَلـنّادِرُ کـَالْمَعدوم»، یعنی هرچه بسیار کمیاب است، انگار اصلاً وجود ندارد. این است که هر تلاشی و هر قدمی در احیاء و معرفی و نشر آثارِ ادبیِ صحیح و متین و ارزشمند و قَوی در این ساحت، به رفع و دفع میان‌مایگی - و به قول شما: ابتذال - کمک می‌کند.
    برای تصحیح متون از چه برابر نهادهایی بهره می‌برید، نسخ چندگانه‌ای از متون و کتب انتخابی شما وجود دارند و شما بر اساس زبان دوره یا قیاس‌های زبان شناسانه و لغت شناسانه (با توجه به موقعیت جغرافیایی شاعر) متون را اصلاح کردید یا شیوه و روش دیگری دارید. (با توجه به اینکه روی جلد نوشته شده بر اساس دو نسخه خطی، که این حداقل برابر نهاد است، به عبارتی اگر نسخه دیگری وجود داشته بر چه اصلی از تحقیق کنار گذاشته شده است.) با توجه به اختلاف زبان زیسته شاعر (حوزه هند و پاکستان امروز) و زبان شعر آن، کار تصحیح دشوار می‌شود. کشف بعضی از لغات محلی تأثیری در فهم شعر دارد.
    دو نسخه، حداقل نیست! حداقلی که می‌فرمایید، وقتی است که فقط یک نسخه داشته باشیم، نسخه واحد. مثل نسخه‌ای که هم‌اکنون از شاعری مهجور و ناشناخته در دست تصحیح دارم. فقط همین یک نسخه است، آن هم به خط خود شاعر کتابت شده!
    ببینید، اساساً نسخه‌ها ممکن است متعدد باشند یا واحد. اگر تعدد داشته باشند، تا حد ممکن و دستیاب، گردآوری و سپس نسخه‌ای که قدیمی‌تر از بقیه است به‌عنوان نسخهٔ اساس، مبنا قرار گرفته و بقیهٔ نُسَخ با آن تطبیق داده و مقابله می‌شود. برای تصحیح، چند روش تعریف شده است: انتقادی، التقاطی و بینابین، قیاسی و ذوقی. به ساده‌ترین بیان اگر بخواهم عرض کنم، وقتی با تعدد نسخه‌ها مواجهیم از روش تصحیح انتقادی (یعنی همان نسخهٔ اساس و تطابق با بقیهٔ نُسَخ) استفاده می‌کنیم. اگر نسخه‌ها در ضبط و ثبت عبارات، تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته و اصطلاحاً «هم‌ارز» باشند، تصحیح التقاطی به کار می‌بریم؛ یعنی مصحح بر اساس اجتهاد خود هر ضبطی را که صحیح و اصیل‌تر بداند، از بین نسخه‌ها برمی‌گزیند، که البته شیوهٔ آسانی هم نیست. باز اگر در همین نسخه‌های هم‌ارز و هم‌امتیاز، یکی از آنها کمی ارزشمندتر و قابل توجه بیشتری باشد (نه اینکه قابلیت نسخهٔ اساس را داشته باشد)، از روش تصحیح بینابینی استفاده می‌کنیم. اما اگر فقط با یک نسخه سر و کار داشته باشیم به سراغ شیوهٔ قیاسی می‌رویم. این، دشوارترین نوع تصحیح است، چون هیچ نسخهٔ دیگری برای تطابق و مقابله نداریم و نسخه هم ممکن است دارای اغلاط کتابت، بدخطی، آب‌خوردگی و پخش‌شدن جوهر و افتادگی باشد!
    از «کلّیّات عیشی» در ابتدا فقط یک نسخه به دستم رسید. در فهرستگان نُسَخ خطی ایران (فَنخا) هم فقط همین یک نسخه فهرست و معرفی شده است. با جست‌وجوی فراوان، یک نسخهٔ دیگر به صورت میکروفیلم در مرکز بین‌المللی میکروفیلم نور (دهلی‌نو) یافتم و شد دو نسخه. نسخهٔ دیگری نیافتم و همین دو را مبنای کار قرار دادم.
    ببینید، تصحیح متون (همان‌طور که شما هم به‌درستی اشاره کردید) کار بسیار دشوار و زمان‌بر و حوصله‌طلبی است. آدم پوست می‌اندازد! خواندن و استنساخ (بازنویسی) آنها یک‌طرف؛ و از طرف دیگر مواجهید با دریایی از اصطلاحات مختلف و متعدد فلسفه و حکمت، نجوم، طبّ قدیم، موسیقی، قرآن و حدیث، فقه، اَمثال و تعابیرِ زمان و زیستگاه پدیدآورنده، نام قدیمی شهرها و مناطق که امروزه تماماً تغییر کرده‌اند، نام‌های اشخاصی که باید ده‌ها کتاب و تذکره و مقاله برای معرفی آنان بررسی کنید، و صدها نکتهٔ دیگر از این دست. ضمن اینکه عبارات و جملات به زبان عربی نیز در آنها به وفور یافت می‌شود.