کد خبر: 22654 | صفحه ۱ | تاریخ: 02 بهمن 1402
تیم ملی و لزوم جدی گرفتن زنگ خطر
عبدالله دارابی
در روزی که تیم ملی عراق با یک بازی هماهنگ تیمی، اولین شگفتی را برابر مدعی شماره یک جام رقم زد تیم ملی ایران می رفت که با یک بازی پرانتقاد در برابر هنگ کنگ، اسیر دومین شگفتی جام ملت ها شود! زنگ خطری که اگر به درستی شنیده و هشدارش درک نگردد، شاید حذف زودهنگام ما را موجب شود!
تیم ملی هنگ کنگ به رهبری بورن اندرسون، بدون ترس از نام و پیشینه ایران و بازیکنان نامی اش، به لطف شناخت و تحلیل درست کادر فنی و انگیزه و تلاش بازیکنانش، روز سختی را برای تیم ما رقم زد و اگر تجربه بیشتر و ضعف های تکنیکی کمتری داشتند چه بسا مهم ترین پیروزی خود را نیز کسب کرده بودند!
تیم ملی ایران با رگههایی از غرور ناشی از برد پرگل برابر تیم قدرتی، فیزیکی فلسطین، پای به بازی دوم گذاشت و با نوعی ساده انگاری ناشی از ذهنیت آسان پنداری شکست حریف، بازی را آغاز کرد ولی هرچه از زمان بازی گذشت بازیکنان ما دریافتند که این هنگ کنگ، لقمه گلوگیری است. مجموعه ای از اشتباهات فردی و تیمی، حتی نزدیک بود ما را در مقابل تیم درجه دومی آسیا زمین گیر کند. پیش و بیش از آنکه بازی ضعیفمان را متاثر از آشفتگی ذهنی بازیکنانمان به خاطر نتیجه دیدار عراق و ژاپن بدانیم باید علت را ابتدا در ذهن و ساق های بازیکنان خودمان و سپس در تفکر کادر فنی جستجو کنیم؛ بازیکنانی که بازی ضعیفی ارائه کردند و کادر فنی ای که نتوانست در طول بازی، روند را به سود تیم ایران تغییر دهد حتی با تعویض هایش!
باید به قلعهنویی حق داد که از نمایش شاگردانش عصبانی شود زیرا چنین نمایشی از این بازیکنان باتجربه و نامی در برابر هنگ کنگ را هیچ مربی ای برنمی تابد ولی اوست که باید فکری برای عدم تکرار این وضعیت و بهبود کار نماید وگرنه با حذفی زودهنگام جام را ترک خواهد نمود! قلعه نویی حتما به یاد دارد که در جام ملت های ۱۹۹۲ ایران در بازی اول، مقتدرانه کره شمالی را با ۲ گل شکست داد و در بازی دوم با نمایشی ضعیف برابر امارات متوقف شد؛ پروین- سرمربی وقت تیم ملی- چاره ای لازم برای کار نیاندیشید و در بازی سوم برابر ژاپن پر انتقادتر ظاهرشدیم، باختیم و در همان مرحله گروهی حذف شدیم، در بازی های آسیایی ۱۹۹۸ در یک بازی ضعیف، ناباورانه ۴ بر ۲ مغلوب عمان شدیم پس از آن بازی یکی از روزنامه های معتبر ورزشی نوشت: همین امروز این تیم را به ایران برگردانید اما سرمربی وقت تیم ملی- مرحوم پورحیدری- با تغییر تفکر و چیدمان باعث شد همان تیم با ارائه نمایشی دلپذیر در بازی های بعدی، با طلای بازی ها به ایران برگردد.
اشاره قلعهنویی به تفاوت چشمگیر در حمایتهای امکاناتی و لجستیکی از تیم ملی در دورههای قبل نسبت به دوره فعلی و پیرتر شدن بازیکنان کاملا درست است ولی وی به عنوان یک مربی کارکشته با ناآگاهی از این وضعیت، این سمت را نپذیرفته است، گرچه فدراسیون فوتبال در امر پشتیبانی و تدارکات تیم ملی قصور و کوتاهی هایی داشته است ولی شخص سرمربی در دوران آماده سازی به تمجید از زحمات همین دوستان در فدراسیون می پرداخت؛ در حالی که آن زمان باید نسبت به قصورها و عواقبش هشدار می داد. در بعد مسنتر شدن بازیکنان نیز شخص ایشان اعتقاد چندانی به جوان تر کردن تیم در این برهه نداشت و ترجیح داد با همین نفرات و تغییرات اندک جام ملتها را سپری کند! هرچند نمی توان منکر برخی غرض ورزیها در انتقاد از تیم ملی شد ولی همه نقدها به معنای نفی و تخریب نیست و سرمربی تیم ملی در این برهه حساس نباید ذهن خود را معطوف و مشغول به نیمه نقدهای مغرضانه کند، زیرا باعث ایجاد مشکل روحی و روانی در مجموعه تیم و تاثیر سو بر عملکرد آنان خواهد داشت و خود سرمربی تیم ملی به مدد تجاربش از عواقب آن آگاه است. قلعه نویی اکنون باید تمام توان فنی و روحی خود، کادر و بازیکنانش را بسیج کند تا با جدیت، ایرادات کار را برای نیل به موفقیت تیم ملی برطرف سازند، او حتما میداند که درصورت عدم موفقیت تیم ملی، همان مغرضان شمشیرها را عریان می سازند و حتی نقدهای منتقدان دلسوز نیز به تیزی میگراید. حتما تجربه قلعه نویی به وی گفته است که شکست، یتیم است و اوست که درصورت موفق نشدن، سیبل خواهد شد؛ پس تا دیر نشده، باید بجنبد. گرچه ما به هنگ کنگ نباختیم و ۳ امتیاز بازی را نیز کسب کردیم و فوتبال نیز آمیخته است با چنین اتفاقاتی، ولی زنگ خطری که در این بازی برایمان به صدا درآمد را باید جدی بگیریم. سرمربی پرتجربه تیم ایران نیک میداند که پیروزی عراق بر تیم پرمهره و امکانات و قدر ژاپن از روی نیمکت رقم خورد.