سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
سال 1402 با همه فراز و نشیب آن تمام شد. اینکه در این یک سال چه گذشت حرف تازهای برای این یادداشت نخواهد داشت، اما طی سالی که گذشت و شاید سالهایی که گذشت بسیاری از همکاران رسانهای و تحلیل گر نسبت به برخی اتفاقات نقدهایی داشتند و یا نسبت به اموری هشدار دادند که توجه چندانی به آن نشد. نگارنده بارها در یادداشتهایی از شکاف گفتمانی میان مردم و دولت و لزوم تعریفی جامع از واژه مردم سخن گفته است. بسیاری از تحلیلگران نیز به اشکال مختلف درباره آن سخن گفتند اما باز هم در اظهار نظرها یا اقدامات صورت گرفته، در همچنان بر همان پاشنه می چرخد. گو اینکه قشر مهمی از مردم عمدا یا سهوا دیده و شنیده نمیشوند. از رسانهها هم به جای کارکرد اصلی خود، بیشتر انتظار رویکرد تبلیغی وجود دارد. در عین حال این مسئله تنها به این دولت مربوط نیست. مسئله شکاف بین دولت و مردم از زمان دولت قبل و بی خبری از آنچه در بطن مردم میگذشت مطرح بود و هشدارهای آن داده شد و تا امروز ادامه دارد. اینکه به قول یکی از منتخبان برخی از مردم حتی زمان انتخابات را نمیدانستند یک هشدار است که البته ایشان احتمالا ضعف اطلاع رسانی را به عنوان مقصر میشناخته. اما واقعیت این است که به تحلیلهای کارشناسی، در عمل بهای چندانی داده نمی شود. بنابراین در آخرین یادداشت سال 1402 روی سخن خود را به سمت مردمی میبرم که جاهایی از مرز ناامیدی هم عبور و سیم اتصال خود را با آنچه میگذرد قطع کردهاند. روی سخنم با مردمی است که یا قصد مهاجرت دارند و یا به آن فکر میکنند. واقعیت این است که این سرزمین روزهای تلخ و سخت در تاریخ خود کم ندیده است. درست است که همه ما حق داریم در وهله نخست به بهبود زندگی شخصی خود بیندیشیم و برای آن برنامه ریزی کنیم. اما شاید ماندن و امیدوار بودن همان انتخاب سختی باشد که بسیاری از ما به آن باور داریم. درست است که صدایتان گاهی شنیده نمیشود اما میتوان همچنان امیدوار بود که در کنار هم میتوان به روزهای بهتری دست یافت. هیچگاه آنان که مهاجرت کرده یا در شرف آن هستند را ملامت نمیکنم اما واقعیت آن است که آدمها و تفکراتشان است که فرهنگ یک کشور را برای سالهای سال می سازند. این درخواست دشواری است برای کسانی که شاید موقعیت های بهتری برای زیست و تحصیل و کار در کشور دیگری دارند اما این می تواند یک باور جمعی نانوشته باشد که ما مردم ایران بسیاری از معناهایمان در کنار هم شکل میگیرد. معناهایی که از نسل های گذشته بدون هیچ گزندی به دست ما رسیده است. ما میراث دار جغرافیایی هستیم که روزهای دشواری را در خود دیده و اگرچه امید گنج کمیاب این روزهای آن است اما میتواند مانند یک گل سرخ در بهار تازه طبیعت، دوباره بروید. پس شاید این نوشتار بتواند برای آن دسته از مردمی که امیدواری شان کم شده و یا فکر مهاجرت هستند کمی تامل و درنگ ایجاد کند. سال جدید شاید همان سال امیدواری همه مردم با هر تعریفی باشد. سال نو پیشاپیش بر همه مردم ایران مبارک.