کد خبر: 25759 | صفحه ۳ | جامعه | تاریخ: 27 اسفند 1402
نگاهی به سنتهای ایران و همسایگانش و افسانههای نوروزی در آستانه سال تازه
نوروز و روزگار نو که میرسد!
گروه جامعه - نوروز بزرگترین جشن ملّی ایرانیان است که در نخستین ماه و سال خورشیدی - آنگاه که آفتاب به برج حمل انتقال یابد و شب و روز برابر گردد - آغاز میشود. در دانش ستارهشناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیمکره شمالی زمین به لحظهای گفته میشود که خورشید از صفحه استوای زمین میگذرد و به سوی شمال آسمان میرود.
نوروز یک جشن قدیمی و کهن از اقوام متعددی است که به ارث رسیده است اما شناسنامه ایرانی به خود گرفته و از آن به عنوان نماد پیوند دهنده ی افراد و اقوام ایرانی ایران یاد میشود. نوروز، با عنوان رسمی «روز بینالمللی نوروز»، توسط یونسکو به عنوان میراث فرهنگی و معنوی بشر به ثبت جهانی رسیده است.
همچنین در شاهنامه درباره نوروز اینگونه نوشته شده است: جمشید در حال گذشتن از آذربایجان بوده است که دستور می دهد برایش تختی قرار دهند، سپس با تاجی پر زرق و برق روی آن تخت می نشیند و با تابش نور خورشید به آن تاج زرین، روشنایی و نور فراوانی دنیا را فرا میگیرد و به خاطر شادمانی مردم آن روز را نوروز می نامند.
کهن ترین نشانه ای که در آسیای غربی از جشن سال نو بازمانده به نخستین خاندان سلطنتی اور مربوط می شود که در طی آن ازدواج مقدس میان الهه آب و خدای باوری انجام می گرفته و کاهنه معبد نقش الهه را به عهده داشته است. و این در هزاره سوم پیش از مسیح بوده است.
در ایران باستان نیز دو عید بزرگ وجود داشته است: یکی عید آفرینش در آغاز پاییز و دیگری عید باززایی و برکت بخشی در آغاز بهار است.
جشن نوروز در میان همسایگان ایران
جشن نوروز یکی از قدیمی ترین مراسم و عیدهای سرزمین ایران و کشورهای فارسی زبان است. این مراسم کهن به مرور زمان نه تنها از بین نرفته است بلکه به تعداد کشورهایی که نوروز را جشن می گیرند نیز اضافه شده است. در برخی از کشورها مانند تاجیکستان و افغانستان عید نوروز به صورت رسمی برگزار می شود و در تقویم شان جای دارد. نوروز در کشورهای دیگر نیز در بین مردم از اهمیت برخوردار است و حتی اگر به صورت رسمی برگزار نشود هم باز هم توسط خود مردم جشن گرفته می شود.
نوروز در کشورهای دیگر به جز ایران نیز از اهمیت برخوردار است. یکی از این کشورها تاجیکستان است. نوروز در تاجیکستان نمادی از نیاکان، دوستی و زندگی است. بنا بر باور مردم این کشور در عید نوروز همه موجودات بار دیگر زنده می شوند. جالب است که مردم تاجیکستان نیز قبل از رسیدن نوروز خانه تکانی می کنند و همه چیز را دوباره از نو بر سر جای خود قرار می دهند. یکی از مراسم های زیبای مردم تاجیکستان به این صورت است که خانم خانه در فصل پاییز به کوه می رود و با جمع کردن شاخ و برگ درختان دو عدد جارو قرمز رنگ درست می کند. سپس به خانه برگشته و این دو جارو تا نوروز در خانه نگهداری می کند.
نوروز در کشورهای دیگر به غیر از ایران، در افغانستان نیز ارج و منزلت دارد. گل سرخ یکی از نمادهای اصلی نوروز در افغانستان است. مردم افغان در عید نوروز خانه ها و طاقچه ها را پر از گل سرخ می کنند. روز اول عید نوروز در افغانستان با بالا بردن پرچم حضرت علی در یکی از مساجد آغاز شده و به مدت ۴۰ روز نیز ادامه پیدا می کند. جالب است بدانید که افراد نیازمند و کسانی که گرفتاری خاصی دارند در کنار این پرچم مراسم چله نشین برگزار می کنند تا حاجت خود را بگیرند.
نوروز در کشورهای دیگر به ترکیه هم رسیده است. مردم ترکیه نیز از زمان های قدیم عید نوروز و فرا رسیدن آن را جشن می گرفته اند. در تاریخچه نوروز در کشور ترکیه آمده است که در زمان های گذشته حکیم باشی دربار معجونی را با ترکیب کردن ۴۰ ماده غذایی مختلف تهیه می کرده که باعث شفای دردهای پادشاه و درباریان می شده است. نوروز در ترکیه نمادی از اتحاد و همبستگی است و از همین رو بسیاری از مردم ترکیه هنوز هم اهمیت خاصی برای آن قائل می شوند.
نوروز در کشورهای دیگر، در قزاقستان نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. مردم قزاق عید نوروز را یک عید مقدس و خاص در نظر می گیرند. اگر در روز اول عید نوروز باران یا برف ببارد نشانه این است که سال پر برکتی در انتظار همه خواهد بود. پوشیدن لباس های نو و رنگ روشن از رسومات دیگر مردم این کشور برای عید نوروز است. یکی از رسم های جالب مردم قزاق در عید نوروز روشن کردن شمع در بالای درگاه خانه هایشان است.
حاجی فیروز از کجا می آید؟
همه میدانیم حاجی فیروز طلایهدار عید نوروز است، اما اکثر ما از داستان شکلگیری این اسطوره بیخبریم. دکتر کتایون مزداپور استاد زبانهای باستانی و اسطورهشناس گفته است زنده یاد دکتر مهرداد بهار سالها پیش حدس زده بود سیاهی صورت حاجی فیروز به دلیل بازگشت او از سرزمین مردگان است. دکتر مزداپور میگوید: «نوروز جشنی مربوط به پیش از آمدن آریاییها به این سرزمین است لااقل از دو سه هزار قبل این جشن در ایران برگزار می شده و به احتمال زیاد با آیین ازدواج مقدس مرتبط است.»
البته درباره حاجی فیروز نیز گفته میشود که وی بازمانده آیین بازگشت ایزد شهید شونده یا سیاوش است. چهره سیاه او نماد بازگشت او از جهان مردگان است و لباس سرخ نیز نماد خون سرخ سیاوش و حیات مجدد ایزد شهید شونده است و شادی او شادی زایش مجدد آنهاست که رویش و برکت با خود به همراه می آورند.
ریشههای نوروز در افسانه های ایرانی
مهرداد بهار اما می گوید که یک روز الهه به زیرزمین میرود و با ورود الهه به زیرزمین، در روی زمین باروری متوقف میشود. نه دیگر درختی سبز میشود و نه دیگر گیاهی هست. خدایان که از ایستایی جهان ناراحت بودند، برای پیدا کردن راه حل جلسه میکنند و قرار میشود که نیمی از سال را «دوموزی» به زیرزمین برود و نیم دیگر سال را خواهر دوموزی که «گشتی ننه» نام دارد، به جای برادر به زیرزمین برود. وقتی دوموزی به روی زمین میآید، بهار میشود و تمام مراسم نوروز هم ظاهرا و احتمالا به دلیل آمدن اوست. وقتی دوموزی را به زیرزمین میفرستند، لباس قرمز تنش میکنند و دایره، دنبک، ساز و نی لبک دستش میدهند و این یعنی خود حاجی فیروز.
صورت سیاهش هم مربوط به بازگشت از دنیای مردگان است و این شادمانیها برای بازگشت دوموزی از زیرزمین است.
تصور میشده که الهه بزرگ، یعنی الهه مادر، شاه را برای شاهی انتخاب و با او ازدواج میکند.» دکتر مزداپور داستان این ازدواج نمادین و اسطورهای را که بنیادیترین نماد نوروز است چنین شرح داد: «اینانا یا ایشتر که در بین النهرین است عاشق «دوموزی» یا «تموز» میشود (نام دوموزی در کتاب مقدس تموز است) و او را برای ازدواج انتخاب میکند.
«تموز» یا دوموزی در این داستان نماد شاه است. الهه یک روز هوس میکند که به زیرزمین برود. علت این تصمیم را نمیدانیم. شاید خودش الهه زیرزمین هم هست. خواهری دارد که شاید خود او باشد که در زیرزمین زندگی می کند.اینانا تمام زیورآلاتش را به همراه می برد. او باید از هفت دروازه رد شود تا به زیرزمین برسد. خواهری که فرمانروای زیرزمین است، بسیار حسود است و به نگهبانها دستور میدهد در در هر دروازه مقداری از جواهرات الهه را بگیرند.در آخرین طبقه نگهبانها حتی گوشت تن الهه را هم می گیرند و فقط استخوان هایش باقی می ماند. از آن طرف روی تمام زمین باروری متوقف می شود. نه درختی سبز می شود، نه گیاهی هست و نه زندگی. و هیچکس نیست که برای معبد خدایان فدیه بدهد و آنها که به تنگ آمده اند جلسه میکنند و وزیر الهه را برای چارهجویی دعوت می کنند.
الهه که پیش از سفر از اتفاق های ناگوار آن اطلاع داشته، قبلا به او وصیت کرده بود که چه باید بکند. به پیشنهاد وزیر خدایان موافقت میکنند یک نفر به جای الهه به زیرزمین برود تا او بتواند به زمین بازگردد و باروری دوباره آغاز شود. در روی زمین فقط یک نفر برای نبود الهه عزاداری نمی کرد و از نبود او رنج نمیکشید؛ و او دوموزی شوهر الهه بود. به همین دلیل خدایان مقرر می کنند. نیمی از سال را او و نیمه دیگر را خواهرش که «گشتی نه نه» نام دارد، به زیرزمین بروند تا الهه به روی زمین بازگردد. دوموزی را با لباس قرمز در حالی که دایره، دنبک، ساز و نی لبک دستش میدهند، به زیرزمین می فرستند. شادمانیهای نوروز و حاجی فیروز برای بازگشت دوموزی از زیرزمین و آغاز دوباره باروری در روی زمین است.