کد خبر: 30156 | صفحه ۱ | تاریخ: 03 تیر 1403
مانیفستی برای رای دادن و ندادن ! / سعید پایدار
هموطن عزیزم، شاید تصمیم تو برای رای دادن یا ندادن با خواندن این مانیفست تغییر نکند، اما صادقانه بگویم، آرزوی آن را دارم که در انتهای این پیام یا تغییری به سمت رای دادنِ توعزیز ایجاد شود، یا من به احترام تصمیم که گرفته ای از رای دادن خود منصرف شده باشم .اگرچه به قیمت پیروزی آنهایی تمام شود که ما را به این روز انداخته اند. اما قبل از آن، چند کلمه ای درباره کاری که می کنیم یا نمی کنیم ، با هم حرف بزنیم.
1- چرا باید به همدیگر گوش بدهیم؟
تنها تبه کاران از آب گلالود تغذیه می کنند. در یک فضای گلالود و مشوش صداها شنیده نمی شود و میان دوست دارانِ واقعی میهن چنددستگی رخ می دهد . دلالان صحنه را به دست می گیرند و تا چهار سال بعد که فرصتی برای انتخاب دست دهد چه بسا فرصت های زندگی که از دست رفته و چه نابرابری ها که افزون گشته است. دقیقا به همین خاطر است که چندان مهم نیست که دیدگاه های مختلفی درباره موضوعات سیاسی کشورمان داریم، مهم تر اینست که مدام آخرین حرف های همدیگر را بشنویم و بتوانیم تشخیص دهیم چه کسی چه دیدگاهی دارد. در یک فضای گلالود تمامی آنهایی که رای می دهند در برابر آنهایی که رای نمی دهند قرار می گیرند و این تقسیم بندی خطرناکی ست. زیرا تفاوت میان ماهیت رای ها نادیده گرفته می شود. اما مسیر پشت سرمان به ما ثابت کرده که هرگز تمامی رای ها مانند همدیگر نیستند. همانطور که شرایط کشور در زمان خاتمی، احمدی نژاد، روحانی و رئیسی یکسان نبود.
2- چرا رای نمی دهی؟
می گویی، چون این یک بازی ست؟ اگر اینطور باشد، زندگی امروزه بیشترش بازی ست. باید در این بازی نقشی به عهده گرفت و به هم تیمی ها پاس داد و برنده شد. برنده شدن در این بازی هر خانواده ایرانی را یک قدم به سمت رشد اقتصادی و گشایش های فرهنگی و اجتماعی می کشاند. می گویی، چون فرقی ندارد کدام فردی بر کرسی دولت می نشیند؟ اگر اینطور است چرا گروه های قدرت خود را به زحمت اینگونه چالش ه ا می اندازند؟ خب، از همان ابتدا اجازه دهند که نماینده واقعی
مردم بر کرسی دولت بنشیند و آنگاه خواست های خود را به او دیکته کنند. اما اینطور نیست و تلاشی که برخی گروه های قدرتمند برای محدود نمودن کاندیداهای رقیب و زحمتی که برای پیروزی نماینده خود در انتخابات به جان می خرند، نشان دهنده اینست که میان سرنوشت کشور در صورت قبولی تک تک کاندیداها تفاوت برقرار است. همانطور که اگر بعد از محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی در راس دولت قرار می گرفت و احمدی نژاد با آن شعارها که نتیجه اش انزوای ایران در جامعه جهانی بود، به صحنه تصمیم سازی ها نمی آمد، امروزه شاهد ایران دیگری می بودیم. هر کاندیدا برای خود ظرفیت ها و محدودیت ها و خطوط قرمزی دارد که او را از دیگری متفاوت می کند، به اندازه همین تفاوت سرنوشت مردم کشور در صورت پیروزی کاندیداها دستخوش تغییر می شود.
3- چرا تقاضا می کنم رای بدهی؟
نخست: رای دادن لطف و یا بازی گروه های قدرت نیست. از روز اول که نظام جمهوری اسلامی ایران پا گرفت، کسانی بودند و هنوز هم هستند که مایل به برقراری حکومت اسلامی بودند و می خواستند برداشت خود از دین را به مردم تحمیل کنند، اما در برابر دیدگان جهان و ایرانیان، خود را نیازمند به رای مثبت مردم دیدند. افزدن کلمه جمهوری به ایران نتیجه ی قدرت مردم در ابتدای شکل گیری این نظام بود. این رای که امروز از به صندوق ریختش ابا داری با ارزش ترین میراث سال 1358 است. دشمنان مردم و دموکراسی در تلاش برای بی ارزش نمودن این "رای" هستند. اگر این رای نباشد، چه بسا سالها بعد اقلیتی وطن فروش تصمیماتی خطرناک برای کیان این سرزمین بگیرند و دست مردم برای دفاع از حقوق نسل های آینده کوتاه باشد. اگر نتیجه مد نظر تو نیست، دست کم قاعده را نگه دار!
دوم: رای بده! از اینها که در صحنه انتخابات هستند خوشت نمی آید؟ به تو تحمیل شده اند؟ باشد! دست کم سیاستی به خرج بده و رای به بدترین گزینه ی مورد نظر گروه هایی بده که به نظر تو، تصمیمات شان زندگی مردم را سخت کرده است. اینطوری تو هم به آنها هزینه ای وارد می کنی. کار را برایشان سخت می کنی. متوجهشان می کنی که اگر آنها توانستند کاندیدای اصلی تو رو حذف کنند، تو هم اجازه ندادی کاندیدای اصلی آنها برنده شود. اینطوری دست کم طعم آن پیروزی را در کام خودکامگان تلخ می کنی و وادارشان می کنی که درآینده بیشتر به مساله و راهِ درست فکر کنند. در این کشاکش، چیزی بینابین بین ما ایرانیان برقرار می شود که اگرچه برنده ای ندارد، اما به مرور آنهایی که با کارها و رفتارهایشان مردم را آزار می دهند، خسته می کند و باعث می شود به مرور تغییر رویه بدهند. اما رای ندادنت، باعث می شود آنها به شیوه دلخواهشان قدرت را به دست گیرند و کار را در مقطع بعد ی برای تو و من سخت تر خواهند کرد.
4- من و ما در گذشته یک بار به احترام آنها که رای ندادند، رای ندادیم. دنیا البته متوجه این قهر شد، بیانیه هایی صادر شد، پشت پرده برخی دولت ها به سود خودشان بهره برداری کردندو سپس به دست فراموشی سپرده شدیم. در نهایت اما نتیجه این شد که بد تصمیم سازان، آسان در رقابت ها پیروز شدند. مجلس را هم در دست گرفتند و امروز کار برایمان سخت تر شد. من میگویم، قهر نکن! بعد جمهوریت این سرزمین را بر زمین نینداز! به چیزی که می اندیشی واقفم. ما در مسیری که باید به سمت سعادت و خوشبختی شود یکسان هستیم. تفاوت در نحوه اندیشیدنمان به طرز پشت سر گذاردن دره ها و کوهها و صخره هاست. حرف من اینست:
" یک رای، یک قدم، یک رای، یک قدم، یک رای یک قدم دیگر ! طولانی ست اما این راه پیموده می شود... "