کد خبر: 32773 | صفحه ۱ | تاریخ: 24 مرداد 1403
فوتبال یا المپیک؟
مسعود نصیری
وقتی نگاهی به جدول توزیع مدالهای المپیک میاندازید کشورهای توسعه یافته ورزشی اروپایی را میبینید که در رتبه هایی پایین تر از جمهوری اسلامی ایران قرار دارند و کشورهای توسعه یافته ورزشی دیگری که بالاتر از کشور ما هستند و مدال های طلا ونقره و برنز بیشتری کسب کرده اند حتی کشورهایی مثل عربستان و قطر و امارات ،کشورهای حاشیه خلیج فارس که این سالها مدعی برگزاری جام جهانی فوتبال و جام باشگاههای فوتبال آسیا هستند و تقریبا بیشتر جام های فوتبالی را در کشورشان برگزار میکنند در المپیک پاریس و حتی ادوار گذشته المپیک جایگاهی در جدول توزیع مدال ها ندارند؛سالها پیش عربستان جز کشورهایی بود که عزم اش را جزم کرد تا در جشنواره های سینمایی دنیا حرفی برای گفتن داشته باشد اما موفق نشد چون جریان سینمایی خاصی که بومی کشورش و برخاسته از آداب و رسوم آنها باشد را پیدا نکرد هرچند که این امر غیرقابل دسترسی نیست اما رسیدن به نگاه سینمایی با کارگردان بومی محقق میشود زیرا سینما چیزی نیست که سفارش بدهی تا برایت بسازند بلکه باید حاصل زیست یک کارگردان بومی در یک منطقه جغرافیایی و بنام یک سرزمین باشد تا مردم و دنیا آن را درک کنند؛ اما کشورهای حاشیه خلیج فارس در ورزش تا حدودی توانستند با آوردن بازیکنان تراز اول دنیا کشورشان را سر زبانها بیاندازند و در جام های باشگاهی که اجازه ورود به بازیکن فرا ملیتی میدهند جام های متعددی را تصاحب کنند اما کشورهای حاشیه خلیج فارس همیشه در مسابقات ملی که بهره برداری از بازیکن غیرملی ممنوع است ناکام هستند مگر همچون قطر میزبانی مسابقات جام جهانی را برعهده بگیرند تا به لطف میزبانی به جامجهانی فوتبال راه پیدا کنند اما به گمانم خودشان فهمیده اند فعلا تنها راهی که پیش روی دارند تا حرفی برای گفتن در دنیا داشته باشند همین فوتبال با مدد بازیکنان معروف مثل رونالدو است به همین دلیل پذیرفته اند در المپیک و رشته هایی مثل کشتی و وزنه برداری و تکواندو که ایران در آنها چندین مدال کسب کرده و در رده بیست و یکمین کشور دنیا ایستاده است همچون سینمای جهانی در المپیک جهانی نیز حرفی برای گفتن نداشته باشند؛ کشور ما در ورزش کشتی و سایر ورزش های مدال اور مربی به دنیا ترانسفر می کند که این نشان دهنده استعداد بومی و ذاتی ما در این ورزش هاست اما باید به این جمع بندی در ورزش برسیم که دنبال تقویت بیشتر رشته های ورزشی مدال آور مثل کشتی و تکواندو و وزنه برداری باشد یا بخاطر مخاطب پسندی و علاقه بیشتر مردم به فوتبال هنوز نگاه ویژه ای به ورزش فوتبال داشته باشد و آیا وقت آن رسیده که دنبال تقویت ورزشهایی همچون صخره نوردی و شنا و واترپلو و شمشیربازی باشیم یا خیر؟ در واقع ما همیشه در ورزشهایی مثل صخره نوردی و تیر و کمان و شنا هیچوقت به طور منظم در المپیک و مسابقات جهانی صاحب مدال نبوده ایم مگر یک دوره و با درخشش استعداد ونبوغ شخصی یک ورزشکار اما در تمام ادوار کشتی و تکواندو و وزنه برداری یک پای فینال بوده ایم پس نبوغ شخصی و استعداد فردی ورزشکاران ما در این سه رشته ورزشی بیشتر است که با کمی حمایت مالی و پشتیبانی فنی و گماردن افراد متخصص به عنوان سرمربی و رئیس فدراسیون دغدغه ورزشکاران این سه رشته مدال آور را می توانیم درک کنیم و به نشان های درخشانی برسیم که در جدول کسب مدال های المپیک همچون سایر کشورهای در رنکینگ مدال ها باشیم؛ شاید نیاز است ما نیز به این نتیجه برسیم که پول های کمتری را به فوتبال تزریق کنیم و بخشی از این حمایت مالی را در تقویت ورزش های مدال آور در المپیک هزینه کنیم به عنوان مثال در همین لیگ برتر فوتبال قراردادهایی به ارزش صد و بیست میلیارد و صد میلیارد و هفتاد میلیارد به امضا میرسند و میبینیم در فصل نقل و انتقالات فوتبالی بازیکنان این رشته ورزشی به راحتی میگویند تیم مقابل قبول کرده برای هر فصل چهل میلیارد به من بدهد اما تیم قبلی بیشتر از سی میلیارد به من نمی داد این ارقام در صورتی به این راحتی بین آنها رد و بدل میشود که ورزشکار رشته کشتی که همین روزها مدال های خوش رنگ طلا و نقره و برنز المپیک را برای کشورمان اخذ کرده اند و پرچم جمهوری اسلامی ایران را به اهتزاز در آورده اند با این ارقام بسیار بیگانه اند و حتی جایزه جهانی آنها نیز با پولی که یک بازیکن فوتبال برای یک فصل میگیرد تا تیم باشگاهی اش در لیگ داخلی کشورمان قهرمان شود بسیار فاصله دارد و همین بازیکنان فوتبال و تیمهایی که به واسطه ورود دلال ها که فوتبال را یک بیزینس و کارآفرینی جدید برای اخذ سود مالی بیشتر می دانند در مسابقات جهانی چندان حرفی برای گفتن ندارند و همیشه ناکام در رسیدن به مدال هایی همچون المپیک و جام ملتهای آسیا و جام باشگاههای آسیا هستند؛اما به نظرم اقبال مردمی نسبت به فوتبال باعث شده تا تصمیم گیران ورزشی در برابر پولها و قراردادهایی که فوتبالی ها به امضا میرسانند چشم ببندند.
البته شاید اگر قانون سقف قرارداد توسط تمام سهامداران باشگاههای ورزشی که سهامی عام هستند و از سود کارخانجات خویش برای به امضا رساندن قرارداد میلیاردی با فوتبالی ها استفاده میکنند محکم تر و حتی محدود تر اجرا شود باعث میشود که بازیکنان لیگ برتر ایران اگر واقعا قیمت شان صد و بیست میلیارد و صد میلیارد است به کشورهای حاشیه خلیج فارس ترانسفر شوند و این پول ها را از آن کشورها بگیرند و قیمت واقعی آنها مشخص میشود و تنظیم قوانینی دیگر مثل افزایش سهمیه ورود بازیکن خارجی به لیگ داخلی باعث میشود که قیمت بازیکن داخلی کاهش پیدا کند؛اما ای کاش تصمیم گیران عرصه ورزش قبول کنند تزریق پول به فوتبال بخاطر اینکه سرگرمی مردم است چندان منفعتی جز بزرگ کردن یک شبه یک بازیکن فوتبال که امکان دارد موجب آسیب های اجتماعی و فرهنگی بشود ندارد و دیگر وقتش رسیده برای کسب عناوین قهرمانی که موجب غرور ملی در کشور و جهان میشود پول را به کشتی و تکواندو و وزنه برداری مه ما را در دنیا با آن میشناسند تزریق کنیم، هزینه کردن برای سرگرمی مردم که فوتبال برایشان مهیج است یا ارتباط راحت تری با آن برقرار میکنند یا در آرزوی آن هستند که فوتبال ما در دنیا مثل فوتبال برزیل و آرژانتین واسپانیا بشود در مدت زمان کوتاه و با تزریق پول به لایه اول این ورزش یعنی ورزشکاران فوتبال آرزویی محال است همانطور که اسپانیا و آرژانتین و برزیل هیچوقت به طور سیستماتیک در کشتی که ورزش بومی ماست حرفی برای گفتن ندارند و اصلا در اندازه کسب مدال طلا نیستند؛ کاش بیشتر به این رابطه ورزشی و ارتباطش با استعدادهای بومی فکر کنیم هرچند ده کشوری که در جدول کسب مدالهای المپیک قراردارند را میتوانیم در ورزش فوتبال توسعه یافته بدانیم اما برای ما که در فوتبال چندان توسعه ای نداریم هزینه گزاف کردن آورده ای جز دلسردی و محجوریت برای ورزشکاران رشته های مدال آوری مثل کشتی و تکواندو و وزنه برداری نخواهد داشت؛ باید قبول کنیم فوتبال در مقابل ورزشی مثل کشتی برای کشور ما بیشتر جنبه سرگرمی دارد و چندان توفیق چشمگیری جز حسرت های جهانی در عین استفاده از مربیان خارجی برای ما نداشته است.