سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
اخیراً آقایان دکتر ولایتی (مشاور رهبری) و دکتر پزشکیان (رئیسجمهور) سخنانی امیدآفرین داشتند. دکتر ولایتی سخن از ضرورت تغییرات اجتماعی راند و دکتر پزشکیان درخصوص گفتوگو با اپوزیسیون سخن گفته است. با عنایت به موقعیت حقوقی هر دو بزرگوار، ترجیح میدهم این مواضع را نشانهای از درک موقعیت و انتخاب رویکرد جدید در قبال مردم بهشمار آورم. اگر بخواهم اهمیت سخنان آقایان را گوشزد نمایم، مجبور به ذکر مقدمهای هستم.
جامعه ایران پیش از جنگ دوازدهروزه، چندپاره و دچار گسست حاد بود. شاید اغراقآمیز نباشد اگر بگویم هشتاد درصد مردم خود را مخاطب حکومت نمیدانستند و تم حاکم بر حکومت با تبِ بیست درصد جامعه سازگار بود. اما جنگ، جامعه را یکپارچه کرد و اکنون هشتاد درصد مردم خود را مخاطب حکومت میدانند و برای چگونگی آن مطالبه دارند. حکومت مجبور است دستفرمان خود را مطابق سلیقههای ۸۰ درصد مردم ایران تنظیم نماید.
بهعبارتی، جنگ باعث آشتی اجتماعی بین طبقات مختلف مردم گردید، ولی تا آشتی سیاسی با حکومت هنوز فاصله وجود دارد. هنر حکومت در چنین وضعیتی، تبدیل آشتی اجتماعی مردم به آشتی سیاسی با خودش میباشد.
حال سخنان آقایان پزشکیان و ولایتی نویدبخش آغاز تغییرات و درک این واقعیت است که جامعه ایران بسط پیدا کرده و از یک جامعه ۵-۶ میلیونی به جامعه یکپارچه ۸۰ میلیونی رسیده است.
در ایران پساجنگ، هرکس مخالف تجزیه ایران و مقابل تهاجم اجنبی حساسیت داشت و رگ گردن کلفت کرد و سینه سپر نمود، خودی قلمداد میشود و میبایست از حقوق یکسان در فرصتها نیز برخوردار باشد.
به گمانم، بخشی از اپوزیسیون مورد نظر پزشکیان شامل امثال پرستو فروهر (که برغم زخمهای بر تن و دل، شجاعانه علیه اراجیف صدراعظم آلمان کمپین راه میاندازد) میشود و بخشی هم زندانیان داخلی و محصورین میباشند.
حال انتظار هست آقای رئیسجمهور، در کسوت ریاست جمهوری، مجموعه اقدامات مقتضی برای به سرانجام رساندن سخن امیدآفرین خود را آغاز کنند:
اولاً از تمامی ایرانیان خارج از کشور با ضمانت خود و ریاست قوه قضائیه برای بازگشت به ایران و شروع فعالیت سیاسی دعوت به عمل آید.
ثانیاً برای آزادی زندانیان سیاسی، اقدام عاجل صورت پذیرد.
ثالثاً کنداکتور تلویزیون را از انحصار یک جریان سیاسی خارج و با دعوت از چهرههای مختلف و دادن فرصت برابر برای طرح دیدگاهشان، زمینه آشتی سیاسی را فراهم آورید.
پیشتر نوشتم: بدنه جمهوری اسلامی روی شاسی ایران سوار است. هر روایتی که به کوچککردن یا بزرگتر کردن بدنه در مقیاس شاسی بینجامد، هم بدنه را آسیبپذیر کرده و هم کمر شاسی را میشکند.