سرمقاله

سفر به چین ‪/‬ سیف الرضا شهابی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • اعلام بسته تخفیفی ایرانسل به مناسبت عید فطر
  • پخش تازه‌ترین تاک‌شوی تولیدی ویستامدیا در شبکه نمایش خانگی
  • اعلام جوایز سومین جشنواره رساله برتر مهندسی برق با حمایت ایرانسل
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 5068  |  صفحه ۴ | فرهنگ و هنر  |  تاریخ: 25 بهمن 1401
    گفت‌وگو با احمد میرعلایی، تهیه‌کننده
    همه از ناچاری به شهرک غزالی پناه می‌برند
    احمد میرعلایی با انتقاد از نبود تعداد کافی شهرک سینمایی در کشور، تصریح می‌کند که «متاسفانه از دکورها و امکانات شهرک سینمایی غزالی به حدی استفاده می‌شود که دیگر برای مخاطب نخ‌نما شده است اما از روی ناچاری باز همه به آنجا پناه می‌برند.»
    میرعلایی در گفت‌وگو با ایسنا از ماجرای ساخت سریال «تا صبح» با دو کارگردان و خاطره جمع کردن ماشین‌های قراضه و اسقاطی برای تصویر کردن یک فیلم تاریخ معاصر سخن گفت.
    بیش از ۱۶ سال از ساخت سریال «تا صبح» به کارگردانی مشترک مجید جوانمرد و محمدعلی باشه آهنگر می‌گذرد؛ سریالی که روایتی عاطفی از زندگی درهم‌ تنیدهٔ چند جوان از دهه‌ ۵۰ را به تصویر می‌کشد.
    به گفته تهیه‌کننده، چون قرار بود کار را به دهه فجر برسانند و زمان زیادی برای ساخت آن نداشتند، از دو کارگردان برای ساخت بهره گرفته شد.
    ۲ کارگردان با ۲ سلیقه متفاوت
    این تهیه‌کننده درباره‌ ماجرای ساخت سریال «تا صبح» توضیح می‌دهد: این کار توسط آقای عباس نعمتی نوشته و از طرف شبکه پنج سیما به من پیشنهاد شد. مسئله‌ای که داشتیم کمبود زمان بود. ما قرار بود این کار را در آن سال به پخش در ایام دهه‌ فجر برسانیم و زمان برای پیش تولید و تولید این کار محدود بود؛ بنابراین تصمیم گرفتیم این سریال را همان‌طور که برخی از متن‌ها و کارها اجازه می‌دهد که امکان ساخت آثار با دو کارگردان مجزا را داشته باشند، با دو گروه کار کنیم و این تجربه‌ای بود که ما در سریال «روایت انقلاب» با آقای شورجه و شمقدری هم داشتیم. آقای جوانمرد و باشه آهنگر برای این کار دعوت شدند. کار سختی هم بود؛ دو کارگردان با دو سلیقه متفاوت. ما در این سریال تقسیم لوکیشن می‌کردیم؛ برای اینکه بتوانیم کار را پیش ببریم. به همین منظور این کار برنامه‌ریزی دقیق و مضاعفی را از او سوی عوامل کار می‌طلبید.
    عسل بدیعی از شدت خستگی سر صحنه خوابش می‌برد!
    این تهیه‌کننده با اشاره به دشواری‌های ساخت سریال «تا صبح» که با دو گروه کارگردانی مجزا ساخته شد، یادآور می‌شود: مرحومه عسل بدیعی که روحش شاد، به عنوان بازیگر نقش اصلی و همچنین سایر عوامل در این سریال فشار و زحمت زیادی را متحمل شدند.
    وی با اشاره به خاطراتی از دشواری‌های ساخت سریال «تا صبح» یادآور می‌شود: یک شب سر صحنه تصویربرداری حاضر شده بودم، روزی بود که تولد شخصیت خانم بدیعی را سر صحنه فیلمبرداری می‌کردیم. آقای جوانمرد کار را مدیریت می‌کرد، گروه دیگر هم صبح‌ها در لوکیشنی واقع در کارخانه چیت‌سازی بودند و درواقع ما بیشتر صحنه‌های قدیمی را در آنجا که تعطیل شده بود، می‌گرفتیم. در آنجا هم مشکلاتی داشتیم اما درنهایت به نسبت شرایط بهتر بود و چون خانم بدیعی صبح‌ها در لوکیشن چیت‌سازی بود و در ادامه با گروه دیگرمان همکاری می‌کرد، سر صحنه از شدت خستگی زمانی که آقای جوانمرد کات می‌دادن به گوشه‌ای می‌رفت و خوابش می‌برد و دوباره که کار شروع می‌شد، با تلاش ادامه می‌داد.
    میرعلایی ادامه داد: خانم بدیعی هنرمندی با احساس مسئولیت بود و علی‌رغم زمان محدود و خستگی مفرط، سعی داشت نقشی که به او محول شده بود را به بهترین نحو ایفا کند. احساس می‌کرد گروه همه مجدانه فعالیت می‌کنند تا کار را زودتر به نتیجه برسانند و به مخاطب عرضه کنند. به عنوان تهیه‌کننده بیشترین بارِ نگرانی من، رسیدنِ به‌موقع کار به آنتن تلویزیون بود، اما در آن شرایط برای پیشگیری از اُفت کیفیت بازی خانم بدیعی، کل کار را آن شب تعطیل کردم تا ایشان به عنوان بازیگر اصلی با روحیه بهتری به کارش ادامه بدهد، اما ایشان با توجه به شرایط، اصرار به ادامه کار داشت ولی به هر حال آن شب کار تعطیل شد و ایشان با روحیه بهتری آمد و کار را ما تقریبا به موقع به سرانجام رساندیم.
    وی در همین زمینه درباره ساخت آثار تلویزیونی با مختصات سریال «تا صبح» گفت: در این شرایط بازیگر است که بیش از سایر عوامل گروه سختی کار را به دوش می کشد؛ چرا که بازیگران را نمی‌توان به دو گروه تقسیم کرد اما همکاری این تیم قطعا در سرعت کار تاثیر بسزایی داشت. بعضی از روزها این امکان هم وجود داشت و برنامه‌ریزی را طوری می‌توانستیم طراحی کنیم که بازیگر در طی ۲۴ ساعت بازی نداشته باشند. گاهی اوقات هم دو گروه در یک لوکیشن کار می‌کردند و امکان این هم وجود داشت که بازیگران را به همدیگر قرض بدهند. اما همیشه این‌طور نمی‌شد؛ البته فشار روحی و روانی بیشتر بر روی بازیگر بود و از این نظر خیلی با حساسیت جلو می‌رفتیم؛ چراکه تمام زحماتی که عوامل می‌کشند و آنچه را که مخاطب در خروجی می‌بیند، بازیگر است و این از دشواری‌های کار ما بود اما با برنامه‌ریزی به نتیجه رسید و نتیجه خوبی به دنبال داشت.
    متاسفانه به فکر شهرک‌سازی نیستیم
    میرعلایی از مشکلات عمده ساخت آثار تاریخی به نبود شهرک سینمایی اشاره می‌کند و می‌گوید: ما متاسفانه شهرکی برای ساخت کارهای تاریخ معاصر نداریم و این مسئله مهمی است. در هر دوره برخی مسئولان ادعاهایی را برای ساخت شهرک مطرح می‌کنند و درنهایت می‌آیند و می‌روند و خبری از این ادعاها نمی‌شود؛ در حالی که اگر یک تفکر درست و مدیریت صحیح پشت کار باشد، بودجه‌ای برای ساخت شهرک صرف می‌شود اما در آینده صدها برابر آن بودجه جبران خواهد شد.
    وی در همین زمینه با اشاره به دشواری‌های ساخت آثار تاریخ معاصر و ترسیم فضای دهه ۵۰ که برای مردم ملموس‌تر بوده است، با اشاره به ضعف نبود شهرک سینمایی، اظهار می‌کند: ساخت آثار نمایشی در دهه اول انقلاب به نسبت آثار تاریخی، از جهتی دشوارتر است؛ چراکه شرایط شهرها تغییر کرده و ما به معماری‌ها و ساختمان‌های دهه پنجاه به ندرت می‌توانیم دسترسی پیدا کنیم. زمانی که شما عکس‌های دوران انقلاب را ورق می‌زنید، می‌بینید که با آن چیزی که در سریال‌ها ساخته می شود، بسیار متفاوت است. اما آثار تاریخی چون «اصحاب کهف»، «مختارنامه»، «یوسف پیامبر(ع)» را که می‌بینیم چون مابه‌ازایی برای تطبیق نداریم، همه چیز را سهل‌تر می‌پذیریم و پیگیر جزئیات نیستیم؛ اما در کارهای دهه ۵۰ به بعد با توجه به شواهدی که در ذهنمان هست، توقع داریم به جزئیات بیشتر توجه شود.
    جمع کردن ماشین‌های قراضه و اسقاطی برای فیلم‌های تاریخ معاصر
    تهیه‌کننده «تا صبح» با اشاره به کمبود شهرک‌های سینمایی موجود در کشور، می‌گوید: متاسفانه دکورها و امکانات شهرک سینمایی غزالی را خیلی استفاده می‌کنند و دیگر برای مخاطبان نخ‌نما شده است. اما از روی ناچاری همه به آنجا پناه می‌برند؛ چراکه متاسفانه مسئولان به فکر نبوده‌اند چندین خودرو، باجه تلفن و اتوبوس‌های آن زمان و ... را حفظ کنند. برای یکی از فیلم‌ها نیاز به ماشین‌های قدیمی داشتیم. آن موقع ما به سراغ ماشین‌هایی که اسقاط می‌کردند، می‌رفتیم و درخواست می‌کردیم چند ماشین اسقاطی را به ما تحویل دهند و دوباره بازمی‌گردانیم و اینها همه برای ما مسئله شده بود. در کار «شب واقعه» نیز ماشین‌ها را باید در لوکیشن پُر می‌کردیم و خود این برای ما معضل شده بود. از محل دپو کردن ماشین‌های قراضه، ماشین جمع می‌کردیم که در این زمینه هم با مشکلاتی مواجه بودیم.
    میرعلایی یادآور می‌شود: یکی از فکرهایی که مسئولان باید برای سینمای ایران بکنند، زمینه‌سازی ساخت شهرک‌های جدید سینمایی برای این است که بتوان فیلم‌ها را واقعی‌تر به تصویر کشید. سال ۸۶ در زمان ساخت «تا صبح» شما حداقل چندین دستگاه پیکان در خیابان پیدا می‌کردی که به دهه اول انقلاب نزدیک باشیم، اما حالا رفته رفته این ماشین‌ها حذف شده‌اند و دیگر نیستند و این روزها به ندرت در خیابان می‌بینیم.