سرمقاله

جنگ تجاری آمریکا، چین؛ آغاز نظم نوین اقتصادی جهانی / سعید پای بند

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • برای کودکان، چه نوع طلایی بخریم مناسب تر است؟
  • پرینتر اداری قیمت مناسب: 4 اصل کلیدی در هر مدل
  • حضور همراه اول در ششمین نمایشگاه شهر هوشمند و هوش مصنوعی ایران
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 54380  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 27 مهر 1404
    جنگ تجاری آمریکا، چین؛ آغاز نظم نوین اقتصادی جهانی / سعید پای بند

    جنگ تجاری آمریکا و چین بیش از آنکه یک مناقشه ساده اقتصادی باشد، نمادی از تحولات بزرگ‌تری است که در حال رخ دادن در اقتصاد جهانی است. در دنیای پیچیده‌ امروز، این جنگ به جایی رسیده که نمی‌توان آن را تنها از زاویه تعرفه‌ها یا محدودیت‌های تجاری نگریست. بلکه، در هسته‌ این نزاع، یک رقابت استراتژیک برای شکل‌دهی به آینده اقتصاد جهان قرار دارد.
    این جنگ از زمانی آغاز شد که دونالد ترامپ تصمیم گرفت تعرفه‌های سنگینی علیه چین وضع کند و به نوعی «جنگ تعرفه‌ها» را به راه بیندازد. اما در حقیقت، این تنها مقدمه‌ای بود برای رقابتی که در آن طرفین برای کنترل منابع، فناوری‌ها و حتی مسیرهای تجاری استراتژیک در تلاش هستند. ترامپ امیدوار بود با افزایش هزینه‌های تجاری برای چین، از قدرت اقتصادی این کشور بکاهد، اما واقعیت پیچیده‌تر از آن است که این تنها به ضرر چین باشد.
    چین به سرعت شروع به پاسخگویی کرد، با محدودیت‌هایی در صادرات مواد معدنی نادر که در صنایع پیشرفته آمریکایی کاربرد دارند. این حرکت، نه تنها به معنای ایجاد اختلال در زنجیره تأمین جهانی بود، بلکه به‌طور مستقیم بر صنایع پیشرفته‌ای همچون تسلیحات، خودرو و باتری‌های لیتیومی تاثیر گذاشت. در کنار این، چین در تلاش است تا از یوان به عنوان یک ابزار تجاری و حتی پولی جهانی استفاده کند تا به چالش‌های آمریکا پاسخ دهد.
    در نگاه اول، ممکن است این‌طور به نظر برسد که چین برتری تجاری دارد. صادرات چین به آمریکا به شدت بیشتر از صادرات آمریکا به چین است. اما در حقیقت، این یک وابستگی دوطرفه است که به سادگی نمی‌توان آن را نادیده گرفت. حدود ۱۷ درصد از صادرات چین به آمریکا روانه می‌شود، اما صادرات آمریکا به چین تنها ۷ درصد از کل صادرات این کشور را تشکیل می‌دهد. این یعنی آمریکا هنوز به‌عنوان بازار نهایی بسیاری از محصولات چینی عمل می‌کند.
    از طرف دیگر، اگر چین بخواهد بدون حمایت از صنایع آمریکایی به توسعه خود ادامه دهد، با چالش‌های جدی روبرو خواهد شد. داده‌ها نشان می‌دهند که بیش از ۳۰ درصد از صادرات چین به‌طور مستقیم به تأمین قطعات و مونتاژ محصولات شرکت‌های آمریکایی نظیر اپل، بوئینگ و سیلیکون‌ولی وابسته است. این وابستگی به‌ویژه در صنایع فناوری و هوافضا حیاتی است و نشان می‌دهد که چین نمی‌تواند به‌راحتی از این پیوند‌ها رها شود.
    در این میان، چین با دست داشتن بر بیش از ۷۰ درصد از منابع جهانی مواد معدنی نادر، به یک اهرم فشاری قدرتمند تبدیل شده است. این مواد که برای تولید باتری‌های پیشرفته، صنایع الکترونیکی و تسلیحات حیاتی هستند، نقشی کلیدی در پیشرفت فناوری‌های آمریکا دارند. بدون دسترسی به این مواد، صنایع پیشرفته آمریکا و حتی توان دفاعی این کشور با مشکلات جدی مواجه خواهند شد.
    اما حتی با در نظر گرفتن این اهرم فشار، مسلماً نمی‌توان گفت که چین در این جنگ تجاری پیروز خواهد شد. هر دو طرف از نقاط قوت و ضعف خود بهره می‌برند، اما در نهایت، این رقابت برای سلطه بر بازارهای جهانی و کنترل منابع استراتژیک ادامه خواهد یافت.
    آنچه در نهایت از این جنگ تجاری بر خواهد آمد، نه پیروزی کامل یکی از طرفین، بلکه تقسیم مجدد و سازمان‌دهی مجدد ساختارهای اقتصادی جهان خواهد بود. هر دو کشور در تلاشند تا زنجیره‌های تأمین خود را از وابستگی به یکدیگر رها کنند و به سمت ایجاد بلوک‌های اقتصادی جدید بروند. آمریکا به دنبال انتقال خطوط تولید و زنجیره‌های تأمین به کشورهای متحد خود نظیر هند، مکزیک و ویتنام است. از سوی دیگر، چین به‌طور مداوم در حال تقویت روابط خود با کشورهای جنوب جهانی است و سعی دارد یوان را به‌عنوان یک ارز تجاری اصلی در بازارهای جهانی معرفی کند.
    این تغییرات، پایان جهانی‌شدن کلاسیک را رقم خواهند زد و عصر جدیدی از بلوک‌های اقتصادی و تجاری به‌وجود خواهد آورد. در این نظم جدید، جهان به‌طور فزاینده‌ای به دو مدار اقتصادی تقسیم می‌شود: یکی مدار دلاری- فناورانه که تحت رهبری آمریکا است و دیگری مدار یوانی- تولیدی که در چرخش اقتصاد چین قرار دارد.
    جهان به سوی یک نظم دوگانه می‌رود که در آن هر کشور و یا منطقه‌ای سعی خواهد کرد تا منابع و بازارهای خود را تحت کنترل داشته باشد. این تغییر به معنای کنار گذاشتن «جهانی‌شدن» کلاسیک است و به جای آن، رقابت بر سر تشکیل و گسترش بلوک‌های اقتصادی جدید، که هرکدام بر مبنای استراتژی‌های متفاوتی بنا خواهند شد، شکل خواهد گرفت.
    در این شرایط، ایالات متحده و چین هرکدام به‌دنبال تثبیت سلطه خود در حوزه‌هایی نظیر فناوری، انرژی، و منابع معدنی هستند و در عین حال، رقابت‌های جدیدی در سطح جهانی برای تسلط بر بازارها و تأمین منابع به‌وجود خواهد آمد.
    جنگ تجاری میان آمریکا و چین چیزی فراتر از یک تقابل اقتصادی است. این جنگ نماد و پیش‌درآمدی است برای تحولی بزرگتر که در دنیای اقتصاد و سیاست جهانی در حال وقوع است. هرچند این جنگ به نظر نمی‌رسد که به پیروزی کامل یکی از طرفین منجر شود، اما آنچه واضح است، شکل‌گیری یک دنیای اقتصادی جدید است که در آن دو قدرت اصلی، یعنی آمریکا و چین، هرکدام به‌دنبال سلطه بر منابع، فناوری و بازارهای جهانی خواهند بود.
    دنیای آینده دیگر دنیای جهانی‌شدن کلاسیک نخواهد بود، بلکه عصر جدیدی از بلوک‌های اقتصادی و رقابت‌های استراتژیک خواهد بود. این تحول، به‌طور قطع، نقش تعیین‌کننده‌ای در ساختار آینده جهانی ایفا خواهد کرد.