سرمقاله

ارز و طلا روی دور تند، بانک مرکزی روی دور کند!؟ / محمدعلی وکیلی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • ۴ نکته‌ کلیدی در انتخاب صندلی و میز کنفرانس | رضکو برندی پر افتخار
  • معرفی بسته‌های ویژه همراه اول برای روز مادر
  • همراه اول برترین روابط عمومی در «ارتباطات رسانه‌ای» و «کاربرد هوش مصنوعی»
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 56886  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 22 آذر 1404
    ارز و طلا روی دور تند، بانک مرکزی روی دور کند!؟ / محمدعلی وکیلی

    مدتی است که بازار ارز‌ و طلا روی دور تند می‌باشد؟ عددها لحظه‌ای جابه‌جا می‌شوند و دارایی مردم هم ساعتی کوچک‌تر می‌گردد. در این میان دور تصمیمات دولت کند‌ و کندتر می‌شود. گویا بانک مرکزی وجود خارجی ندارد. نهادی که مسئول حفظ ارزش پول ملی است، امروز بیشتر شبیه تماشاگری است که از دور نظاره‌گر موج‌هایی است که زندگی مردم را زیر و رو می‌کند. مردم از بانک مرکزی و دولت انتظار معجزه ندارند؛ انتظار اقدام دارند. اما آنچه دیده می‌شود، بیشتر مجموعه‌ای از درد دل‌ها و یأس‌خوانی‌های دولتمردان است که همچون بنزین بر آتش درگرفته می‌باشد. شوربختانه تب اقتصاد ایران همواره با یک شایعه بالا می‌رود ولی برخلاف گذشته دیگر با یک تکذیب نصفه‌نیمه پایین نمی‌آید. چرا؟ چون اعتماد عمومی فرسوده شده و بانک مرکزی هیچ برنامه شفاف و قابل سنجشی ارائه نمی‌دهد. بازار به دلیل نبود فرماندهی اقتصادی‌ رها شده است. وقتی بانک مرکزی نه نرخ مشخصی اعلام می‌کند، نه سیاست ارزی پایدار دارد، نه ابزارهای نظارتی‌اش را فعال می‌کند، نتیجه‌اش این می‌شود که دلال‌ها فرمان بازار را به دست می‌گیرند و مردم برای حفظ ارزش دارایی‌شان به سمت طلا و ارز هجوم می‌برند. تولیدکننده نمی‌تواند برای فردای خود برنامه‌ریزی کند و تورم انتظاری مثل آتش زیر خاکستر هر لحظه شعله‌ور می‌شود. دولت شاید تصور کند سکوت و احتیاط، راهی برای جلوگیری از اشتباه است. اما در اقتصاد، بی‌عملی هم یک تصمیم است؛ تصمیمی که هزینه‌اش را مردم می‌پردازند. حقوق‌بگیرانی که هر ماه فقیرتر می‌شوند و کسب‌وکارهایی که در بی‌ثباتی نفس می‌کشند. یکی از مسائلی که باعث تشدید مشکلات و تحمل‌ناپذیری مردم شده است اینکه هیچ چشم‌انداز روشن و امیدآفرینی هم وجود ندارد. دوره گفتاردرمانی و زمان شعارهای پوچ و بدون پشتوانه تمام شده است. جامعه از دولت انتظار دارد حداقل یک نقشه راه داشته باشد. نرخ ارز قرار است به چه سمت برود؟ چه زمانی ثبات به بازار برمی‌گردد؟ وقتی هیچ‌کدام از این‌ها گفته نمی‌شود، بازار خودش آینده را می‌سازد؛ و آینده‌ای که بازار می‌سازد نتیجه‌ای به جز آنارشیسم، هرج‌ومرج و رفتارهای آتش به اختیار نخواهد بود.