کد خبر: 5710 | صفحه ۴ | فرهنگ و هنر | تاریخ: 07 اسفند 1401
شهرام عبدلی در سن ۴۶ سالگی دار فانی را وداع گفت
وداع با نقش منفی دوستداشتنی
شهرام عبدلی ـ بازیگر سینما و تلویزیون ـ روز گذشته در سن ۴۶ سالگی دار فانی را وداع گفت.
به گزارش ایسنا، عبدلی برای ایفای نقش در یک سریال به شهر مشهد رفته بود که پیش از رفتن مقابل دوربین، دچار عارضه مغزی شد و روز شنبه ـ ششم اسفند ماه ـ درگذشت.
او چند روزی در بیمارستان بستری بود و پس از عمل جراحی هم نتوانست هوشیاری کاملش را به دست آورد و همچنان در کما بود.
روابط عمومی سریال «آسوده باش» که قرار بود شهرام عبدلی در آن ایفای نقش کند، این خبر را تایید کرده است. در متن این خبر آمده است: «این بازیگر سینما و تلویزیون که از چندی پیش به دلیل عارضه مغزی در بیمارستانی در مشهد در کما به سر میبرد، به دیار باقی شتافت.»
سریال در حال تولید «آسوده باش» به کارگردانی حسن حجگذار و تهیهکنندگی امیر رحیمزاده و مرتضی اسکافی آخرین فعالیت این بازیگر است که وی تنها در چند پلان که مربوط به بخش تیتراژ کار میشد، مقابل دوربین رفت.»
حسن حجگذار، کارگردان سریال «آسوده باش» ضمن عرض تسلیت به خانواده شهرام عبدلی و جامعه هنری اعلام کرد: به احترام و برای زنده نگهداشتن یاد آخرین هنرنمایی این بازیگر در عرصه بازیگری، پلانهای تصویربرداری شده از وی را در این سریال استفاده خواهد کرد.
شهرام عبدلی در فیلمهای سینمایی «نفسهای آرام»، «ماه گرفتگی»، «یکی برای همه»، «قصه دلها»، «دختری در قفس» بازی کرده است.
این بازیگر در سریالهای متعددی چون: راز ناتمام، شبهای مافیا، فرشتگان بیبال، صبح آخرین روز، جلال ۲، حکایتهای کمال، راه و بیراه، سر دلبران، بلندیهای زیرپا، پرستاران، غیرعلنی، معمای شاه، فاخته، پروانه، تکیه بر باد، دختری به نام آهو، نابرده رنج، فاصلهها، تبریز در مه، سالهای مشروطه، رستگاران، آخرین دعوت، خطشکن، شاید برای شما هم اتفاق بیفتد، طفلان مسلم، پاتوق، خونبها، کمکم کن، مختارنامه، از نفس افتاده، بانکیها، خط قرمز و همسفر هم ایفای نقش کرده بود.
شهرام عبدلی همچنین پیشینه تئاتری داشت و اخیرا در نمایش «پنچری» در سالن شهرزاد روی صحنه رفته بود.
حسرت جای خالی شهرام عبدلی برای صحنه
هادی مرزبان که در دو نمایش با شهرام عبدلی همکاری داشته است، با ابراز تاسف از درگذشت این بازیگر گفت: جای او روی صحنه تئاتر خالی میماند.
این کارگردان تئاتر در گفتوگو با ایسنا ادامه داد: تجربه همکاری من با شهرام عبدلی به دو نمایش برمیگردد، ولی نکته مهم این است که من آن نقشها را از آغاز برای او درنظر میگرفتم و حالا فکر میکنم اگر باز هم نقش مناسبی برای او پیدا کنم، دیگر جایش خالی است و نمیدانم چه کسی را به جای او صدا کنم.
مرزبان که در دو نمایش «پایین گذر سقاخانه» و «بازار عاشقان» با عبدلی همکاری داشته است، این همکاریها را تجربهای دلپذیر با این بازیگر دانست و افزود: در نمایش «پایین گذر سقاخانه» در نقش یک جاهل روی صحنه رفت و بازیاش درخشان بود. از همان جا در تئاتر جهشی کرد. او در این نقش که بازیگر مقابلش هم امین زندگانی بود، فوقالعاده ظاهر شد.
در نمایش «بازار عاشقان» هم نقش رئیس دادگاه را ایفا کرد. شهرام عبدلی جزو بازیگرانی بود که خیلی خوب حرف کارگردان را درک میکرد و به گروه و مناسبات گروهی تئاتر احترام میگذاشت. او جزو بازیگرانی بود که در همکاری با او خیلی راحت بودم و حالا به جای خالیاش فکر میکنم و از این بابت متاسفم که اگر نقشی مناسب او داشته باشم، دیگر چه کسی را باید به جای او صدا کنم. به همسرش فکر میکنم که خیلی جوان است و دو بچهاش که هنوز کوچک هستند و متاسفم که در آستانه سال نو با چنین فاجعهای رو به رو شدند.
شهرام عبدلی در تئاتر علاوه بر هادی مرزبان با کارگردانهایی نظیر داوود رشیدی، آرش آبسالان، آزیتا حاجیان، سیاوش طهمورث و ... همکاری کرده بود.
از جمله فعالیتهای او در تئاتر میتوان به نمایشهای «یک زن یک مرد» به کارگردانی آزیتا حاجیان، «ریچارد سوم» نوشته شکسپیر و کار داوود رشیدی، «آبگوشت زهرماری» به نویسندگی و کارگردانی و آرش آبسالان،«رویاهای رام نشده» نوشته ایوب آقاخانی و کار سیاوش تهمورث، «خاتون» به کارگردانی حسین عالم بخش، «سهگانه میتراس» نوشته سیمین امیریان و کار امیر دژاکام، «خرس و چشمه» نوشته رحمت امینی و کار حسن وارسته، «تقاطع ۲۰۰۲ » به کارگردانی محمودرضا رحیمی اشاره کرد. آخرین حضور او روی صحنه به بازی در نمایش «پنچری» به کارگردانی احسان ناجی برمیگردد که در این نمایش با بازیگرانی نظیر رامین پرچمی روی صحنه رفت.
او علاوه بر بازیگری در کارگردانی تئاتر هم تجربیاتی داشت و سال ۹۷ نمایش «دلاکها» را با بازی بهرام ابراهیمی، عمار تفتی و ... روی صحنه برد.
قول شهرام عبدلی که هیچگاه عملی نشد
«اجازه بدهید کمی شرایط آرامتر شود بعدا صحبت میکنیم... وقت زیاد است. این روزها بگذرد، در خدمتتان هستم»؛ اینها جملات شهرام عبدلی است که چند هفته قبل از درگذشتش در گفتوگو با ایسنا مطرح شد. با او تماس گرفتیم تا حالش را بپرسیم، گفت خوبم اما برای گفتوگو اجازه بدهید کمی شرایط بهتر شود. در آن روز اما نه او، نه ما و نه هیچکس دیگر، نمیدانست دست تقدیر مهلت نمیدهد که این قول عملی شود، عبدلی کارهای نیمهتمامش را تمام کند و باز هم برای مردم کشورش مقابل دوربین برود.
این بازیگر پیشتر در آخرین گفتوگویی که با ایسنا داشت و مرداد ۱۴۰۱ منتشر شد، درباره وضعیت این روزهای تلویزیون، پیشنهادش به مدیران جدید تلویزیون در راستای بهبود شرایط، نگاهش به جوانسازی سازمان صداوسیما، دلایل افت مخاطبان تلویزیون و همچنین بحث تبلیغات توسط بازیگران سینما و تلویزیون صحبت کرده بود.
بازیگر سریالهای «مختارنامه»، «تبریز در مه»، «سالهای مشروطه» و «طفلان مسلم»، ابتدا درباره علاقهاش به بازی در مجموعههای تاریخی و دشواریهای ساخت اینگونه کارها گفته بود. اینکه سریالهایی با ژانر تاریخی جذاب اما در عین حال سخت است و خیلی زمان میبرد و شاید یکی از دلایلی که خیلی از بازیگران به سمت این ژانر نمیروند، همین زمانبر بودنش باشد.
برای عبدلی همکاری با فیلم و سریالهای تاریخی بسیار لذتبخش بود اما به شرطی که برهه تاریخی که در آن کار میکند، برایش جذاب باشد. او در این زمینه مثالی هم زده بود: من خودم سریال «تبریز در مه» و ایفای نقش پهلوان آذری زبان را خیلی دوست داشتم و به نظرم از این لحاظ خوب بود و خود موضوع در کار به ما انگیزه میداد و این مسئله امر مهمی است.
فیلمهای کودک از دیگر دغدغههای جدی این هنرمند بود؛ چنانچه به ساخت فیلمی برای جشنواره فیلم کودک اصفهان با عنوان موقت «نقطه سر خط» اشاره کرده و گفته بود: دنیای کودکان دنیای لطیف و دوستداشتنی است؛ ضمن اینکه فیلمنامه این کار هم به نظرم مناسب آمد؛ بنابراین تصمیم گرفتم این فیلم را همراه با بازیگرانی چون مینا جعفرزاده، نیلوفر شهیدی، حسن اسدی، سامان گوران، علی عطایی و تعدادی بازیگر کودک بسازم.
«شبهای مافیا» از آخرین پروژههایی بود که شهرام عبدلی مقابل دوربینش رفت و میگفت که برخلاف برخی دیگر، این برنامه برایش صرفا یک بازی و تفریح بوده است. «مافیا» و کار کردن با سعید ابوطالب برایش تجربه خوبی بود. با این حال میگفت: متاسفانه برخی دوستان در «مافیا» ماجرا را خیلی جدی گرفته بودند و پرخاش میکردند اما برای من این ماجرا فقط یک بازی و تفریح بود. نگاه من به عنوان یک بازیگر در «مافیا» این بود که از طرف این گروه دعوت شدهام تا روز خوبی با هم داشته باشیم و اتفاقا احترام متقابل برقرار بود. همه بازیگران دوست داشتند تا مرحله آخر مسابقه حضور داشته باشند ولی واقعا این امر شدنی نیست و باید درک کرد. من از حضورم در این پروژه راضی بودم چون معتقدم وقتی به یک برنامه دعوت میشویم که به ما احترام می گذارند و همه چیز سر جای خودش اتفاق میفتد، پس چرا باید اعتراض کنیم و از هم دلخور شویم؟!
شهرام عبدلی درباره باید و نبایدهای مرز تبلیغات توسط بازیگران هم اینگونه اظهار کرده بود: از من به عنوان یک بازیگر تا به حال برای تبلیغات دعوت نشده است و به شوخی گفته بود، «انشاءالله که یک تبلیغ پفک هم قسمت ما شود.»
او در ادامه اعتقادش دربارهی حضور بازیگران در تبلیغات را چنین تشریح کرده بود، « بخشی از تبلیغات شخصی و اخلاقی است؛ به عنوان مثال کالایی که من بازیگر آنرا تبلیغ میکنم باید دید آیا برای مردم کشورم مفید است و یا مارک و برندی که توسط بازیگران تبلیغ میشود، آیا برای فرزند و خانواده ما ضرر دارد یا خیر؟ که اگر ضرر داشته باشد و ما آنها را تبلیغ کنیم و مردم به خاطر ما بازیگران آن کالاها را خریداری کنند، دِینی به گردن ماست و به نظرم اتفاق درستی نیست.»
زندهیاد عبدلی درباره نگاهش به جوانسازی سازمان صداوسیما هم با ایسنا صحبت کرده بود. او بر این باور بود: جوانان آمدهاند اما هنوز به نظرم کار جوانانهای انجام نشده است. قدیمیها که سنشان بالاتر بود اوضاع تلویزیون بهتر بود. به عنوان مثال پیشتر فقط رسالت شبکه آی فیلم این بود که کارهای قدیمی را مرور میکرد اما الان همه شبکهها کارهای تکراری پخش میکنند. تولید چندانی نیست و همه ما بارها سریالهای گذشته را تماشا کردهایم.
وی به افت مخاطب تلویزیون هم اشارهای داشته و عنوان کرده بود: متاسفانه ما با افت شدید مخاطب در تلویزیون روبهرو شدهایم. آیا مدیران تلویزیون میدانند؟ جوانان باید روحیه جوانی داشته باشند، وگرنه سن و سال مهم نیست. فعلا ما روحیه جوانی در تلویزیون ندیدهایم. ما یکسری سیاست ها و سلایقی از سوی مدیران تلویزیون داریم. زمانی که آقای ضرغامی رئیس سازمان صداوسیما بودند، طبق سیاستهای نظام عمل میکردند اما سلیقه خوبی داشتند.
عبدلی نسبت به از دست دادن مخاطبان تلویزیون به مدیران هشدار داده بود و گفته بود: زمان آقای ضرغامی تولید انبوه وجود داشت، همه دوستان سر کار بودند و تعداد مخاطبان تلویزیون بالا بود. به عنوان مثال زمانی که سریال هایی مثل «خط قرمز» و «مسافری از هند» پخش میشد همه مردم تلویزیون نگاه می کردند اما الان وقتی ما را در خیابان میبینند خیلی رُک به ما میگویند سال هاست که از شما کاری ندیده ایم! این اتفاق خوبی نیست. اکنون فوتبال و اخبار جزو برنامه هایی است که مردم بیشتر آنها را دنبال میکنند. نمیدانم مدیران عزیز ما میدانند که تلویزیونهای کذایی اطرافمان در حال بلعیدن تلویزیون ما هستند؟ حتماً میدانند چون ما واحد بررسی و پژوهش داریم، آیا این واحد واقعاً اخطار نمیدهد که بخش زیادی از مخاطبان از دست رفتهاند و این چند مخاطب هم متاسفانه در حال از دست رفتن هستند.