کد خبر: 8235 | صفحه ۴ | فرهنگ و هنر | تاریخ: 12 اردیبهشت 1402
باستانشناسان در حال تغییر تاریخ استقرار در کرانه و جزایر خلیج فارس
رمزگشایی از محوطههای تاریخی در کرانههای خلیج فارس
سرپرست پروژه بررسیهای باستانشناسی فراگیر در کرانهها و جزایر خلیج فارس و سواحل مکران از شناسایی چندین محوطه پیش از تاریخ در کرانههای خلیج فارس خبر داد و گفت: چندین دهه به دلیل صحبتهای برخی مورخان توجهی به باستانشناسی و استقرار در کرانههای خلیج فارس نمیشد اما یافتههای جدید این باور را تغییر خواهد داد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، پروژه بررسیهای باستانشناسی فراگیر در کرانهها و جزایر خلیج فارس و سواحل مکران ازجمله پروژههایی است که سال گذشته در پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری مصوب شد و اکنون نخستین فصل حدود ۳ ماه است که در سه شبکه ۵۰ در ۵۰ کیلومتر توسط سه تیم در مناطقی از سواحل خوزستان و دو منطقه در سواحل بوشهر آغاز شده. البته تیم جدیدی نیز برای شناسایی در هرمزگان اعزام شدهاند. همچنین تمام جزایر خلیج فارس در این پروژه در نظر گرفته شدهاند. این پروژه ۵ سال به طول خواهد انجامید و هر سال تیمهای مختلف برای بررسی شبکههای مختلف عازم کرانههای خلیج فارس خواهند شد.
عباس مقدم (سرپرست پروژه بررسیهای باستانشناسی فراگیر در کرانهها و جزایر خلیج فارس و سواحل مکران) درخصوص چرایی و لزوم اجرای چنین پروژهای در سواحل خلیج فارس، گفت: پیش از این پروژه و برای سالهای متمادی بر اساس گفتههای تاریخدانانی مانند دمورگان و… گفته میشد به دلیل تغییرات آب خلیج فارس، هیچگاه استقرارگاههای پیش از تاریخ در این منطقه برقرار نشده است. از آنجا که سالها بسیاری از باستانشناسان ایرانی بر اساس حرفها و پیش بینیهای این افراد کاوش میکردند و توجه زیادی به حرفهای آنها داشتند از این رو هیچگاه به سراق مناطق سواحل خلیج فارس برای کاوش نرفتند. درواقع پیجویی برای این مهم نداشتند که برای یافتن شهرهای پیش از تاریخ کرانه خلیج فارس را نیز جستجو کنند. این درحالی است که طی سالهای اخیر به طور تصادفی یک یا دو سایت مشخص شد و همین امر دلیلی شد تا پروژه بررسیهای باستانشناسی فراگیر در کرانهها و جزایر خلیج فارس و سواحل مکران را تعریف کنیم تا برویم و ببینیم در این پهنه چه خبر است.
او ادامه داد: نیازمند دریافت اطلاعات دقیق درخصوص پراکندگی زیستگاهها در کرانههای خلیج فارس هستیم باید بدانیم که چه کیفیتی داشتند، چگونه بودند، کجا بودند و مربوط به چه تاریخهایی هستند. بررسیهایی که تاکنون انجام گرفته دست آوردهای چشمگیری داشته چنانکه موفق به شناسایی تعدادی از شهرهای ساحلی دوره اواخر ساسانی و اوایل دوره اسلامی شدیم که بسیار مهم است. این شهرها کاملا به آب چسبیده هستند و با توجه به وسعت این شهرها که در کرانه خلیج فارس بدست آمده میتوانیم تاریخی دقیقتر برای این منطقه تعریف کنیم. حتا در یکی از پروژههای شناسایی که در محوطهای ۵۰ در ۵۰ کیلومتر در بوشهر انجام شد، موفق به شناسایی ۱۱ سایت پیش از تاریخ شدیم که به هزاره پنجم مربوط میشود. درواقع این کشفیات چهره تاریخ استقرار در کرانه خلیج فارس را تغییر خواهد داد.
سرپرست پروژه بررسیهای باستانشناسی فراگیر در کرانهها و جزایر خلیج فارس و سواحل مکران در پاسخ به این سئوال که آیا با کشفیات جدید باستانشناسان میتوان ارتباطی بین استقرار در کرانههای خلیج فارس و محوطههای باستانی نزدیک به این منطقه از چگاسفلی گرفته تا شوش و… برقرار کرد، گفت: بله چراکه نه. چگاسفلی به این محوطهها بسیار نزدیک است ضمن آنکه آثاری که تاکنون از این محوطهها بدست آمده شباهت بسیاری به آثار چگاسفلی دارند. احتمال بسیار زیاد بتوانیم با مطالعات بیشتر ارتباط تنگاتنگ بین این محوطهها ایجاد کنیم. نباید فراموش کرد که شناسایی محوطههای پیش از تاریخ در کرانههای خلیج فارس، رویکرد اشتباهی که در گذشته به این منطقه وجود داشت را زیر سئوال برده است. آن رویکرد اشتباه سبب شده بود که بیش از ۷ دهه این منطقه را کنار بگذاریم و باستانشناسان پیش از تاریخ به سراغ آن نروند این درحالی است که کرانهها بسیار جالب توجه هستند و حتا منطقه مستعدی برای بروز زیستگاههای انسانی هستند چراکه از یک سو به فاصله نزدیک ارتفاعات زاگرس را داریم که سرشار از مواد معنوی و مراتع هستند و در دیگر سو در دامنه این ارتفاعات با دشت رسوبی روبه رو هستیم که هر سال آب باران و سیلاب جاری شده از این ارتفاعات خاک شوره شده و مانده سال گذشته را میشوید و خاکی مناسب کشاورزی را در اختیار جوامع پیش از تاریخ میگذاشته. در واقع این منطقه مستعد برای کشاورزی و دامپروری است.
این باستانشناس در پاسخ به این سئوال که ایا میتوان گفت قوم یا مردمانی متفاوت از آنچه در مناطق همجوار کرانههای خلیج فارس زندگی میکردند در دوران پیش از تاریخ در این منطقه مستقر بودند، گفت: هنوز نمیتوان چیزی دراین خصوص گفت اما بستر زیست در این کرانهها برای زیست در دوران پیش از تاریخ مناسب
بود. نکته قابل تامل آن است که مردمان پیش از تاریخ در کرانههای خلیج فارس علاوه بر ارتفاعات و دشت رسوبی که سایر مردمان نیز از آن برخوردار بودند از دو ویژگی دیگر از جمله دسترسی به دریا که سرشار از منبع غذایی است و همچنین دسترسی راحتتر به سایر مناطق همجوار دریا برخوردار بودند. درواقع جوامعی که در کرانههای خلیج فارس ساکن بودند خیلی راحتتر از جوامعی که در ارتفاعات زندگی میکردند به مناطق کرانهای که امروزه به نامهای بوشهر، دیلم و حتا عراق و کویت میشناسیم و… دسترسی داشتند. تمام این نکات انجام مطالعات عمیقتر در این منطقه را گوشزد میکند و لازم است جامعه باستانشناسی توجه بیشتری به این منطقه داشته باشد.
مقدم با اشاره به کاوشهایی که در سایت تهماچی صورت گرفته، گفت: تلتهماچی، محوطهای پیشاتاریخی است که در فاصله اندکی از کرانههای فعلی خلیجفارس جای دارد و با وسعتی در حدود هفت هکتار و نهشتههای فرهنگی بالغ بر دهمتر که برپایه شواهد سطحی، توالی زمانی اواخر هزاره ششم تا اواسط هزاره سوم پیش از میلاد را داراست، همچون کلیدی برای درک هرچه بهتر جوامع پیشاز تاریخی در کرانههای شمالی خلیج فارس است. در این سایت تعداد زیادی استخوان و آثار حیوانات دریایی و ماهی بدست آمد که نشان از ایدهآل بودن این منطقه برای شکلگیری جوامع پیش از تاریخ است.
مقدم همچنین در پاسخ به این سئوال که هرچند تاکید میشود باید به کرانههای خلیج فارس توجه بیشتر داشت اما طی سالهای گذشته تجربه حفاظت و حراست از محوطههای باستانی مانند سیراف و مکران و تعرضاتی که بعد از کاوشهای باستانشناسی و معرفی آن مناطق به جامعه انجام شده، نگرانیهایی را درخصوص وقوع چنین تجربیاتی درباره مناطق بکری که درحال شناسایی آن هستیم ایجاد میکند، گفت: واقعیت آن است که حفظ میراثفرهنگی باید همراه با مطالعه و پژوهش باشد. اگر مطالعه و پژوهش را تعطیل کنیم کم کم میراث فرهنگی نیز تعطیل میشود. اگر پروژهای مانند چگاسفلی ۱۰ سال طول بکشد و هر سال اطلاعات جدید از آن استخراج و منتشر و مردم آگاهتر شوند قطعا حفظ آن نیز تبدیل به دغدغه برای جامعه محلی میشود. توریست میرود و فرهنگسازی صورت میگیرد اما وقتی چنین محوطههایی به حال خود رها میشوند کم کم تخریب و تعرض و… افزایش مییابد. یکی از وظایف افرادی که در این پروژه به شناسایی و بررسی مناطق میپردازند آن است که محوطههایی که قابلیت ثبت ملی دارند را شناسایی و کارهای ثبت آنرا انجام دهند. همچنین تمام یافتههای سطحی که بدست میآید در مرکز همان استان مستندنگاری میشود. این یافتهها ثروتی برای منطقه هستند که باید حفظ شود. تاکنون یافتههای سطحی از پیکرک گرفته تا سفال و شیشه بدست آمده که در جال خود ارزشمند هستند. بعد از اتمام ۵ساله این پروژه و ثبت یافتهها وشناساییهای موجود میتوان پروژههای کاوش باستانشناسی را در منطقه تعریف کرد.