سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
جامعه شناسان سیاسی سه عامل را سبب سست شدن نظام های سیاسی بر می شمارند: انحصار قدرت؛ تراکم فشارهای داخلی و خارجی نهادها و شیوه های حکومت داری و سرانجام، فشارهای خارجی. اکنون به نظر می رسد آنچه حتی میان نحله های متفاوت فکری و سیاسی داخلی به نوعی ائتلاف نظری ایجاد شده، ناشی از درک مشترکی است که آنها از ماهیت و پیامد کردار انحصار طلبان «خالص ساز» در سپهر سیاسی کشور دارند. تفاوت نمی کند؛ «سید محمد خاتمی» ، «حسن خمینی» ، «موسوی لاری» و... که در صف اصلاح طلبان شناخته می شوند یا «علی لاریجانی» و «محمد رضا باهنر» ، «محمد مهاجری» و... که روزگاری جلودار اصولگرایان و مهندسان رقابت و حتی مقابله با اصلاح طلبان بودند. همچنین «حسن روحانی» که می کوشید مرز خود را میان اصلاح طلبان و اصولگرایان در مرز اعتدال نگه دارد. این هر سه طیف فکری - سیاسی، اکنون با نگرانی و اضطراب به سرانجام آنچه فرایند «خالص سازی» نامیده می شود، هشدار می دهند. هشدار آنان بیش از هر چیز به آینده نظام سیاسی مربوط است . به عقیده آنان، افراطیون «خالص ساز» با همین دست فرمان که پیش می رانند، می توانند به کیان نظام سیاسی در دو وجه مشروعیت و اعتبار آن آسیب زده و آن را دچار خطر کنند. «خالص سازی» تعبیری است که نخستین بار «علی لاریجانی» از آن در تفسیر و تحلیل رفتار انحصارطلبان قدرت یا به قولی، یکه تازان عرصه کنونی سیاست کشور به کار برد. در این مفهوم، آنچه دیگر جا ندارد، نه تنها مخالفت با اصلاح طلبی، بلکه تصفیه کامل صحنه سیاسی از حتی اصولگرایان سابقه دار مانند علی لاریجانی و محمد رضا باهنر و امثال آنان است. بدیهی است چهره ها و طیف های میانه مانند حسن روحانی که تا پیش از دولت کنونی، سکان اجرایی کشور را در اختیار داشتند، نزد خالص سازان تکلیف روشن تری دارند. پیش از این ها، رقابت میان دو جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی با این توافق زیر پوستی همراه بود که هر یک از طرف ها اگر در مسندهای قوه اجرایی و یا مقننه اکثریت را داشت، اما به دیگری برای تنفس و نقش آفرینی نیز محلی از اعراب قائل بود. خالص سازان اما دیگر چنین برداشت یا توافقی را نمی پذیرند، بلکه فرصت کنونی را امکانی برای ایجاد موقعیتی تصور می کنند که می توانند برای همیشه تکلیف غیر خودی ها را اعم از اصلاح طلب، اصولگرای میانه رو و اعتدالیون روشن کنند. به عبارت روشن، خالص سازان در حال پیاده کردن همه آن کسان و جریان هایی از اتوبوس نظام هستند که به زعم ایشان خودی تلقی نمی شوند. در نظر آنان، این ریزش صحنه را از مخالفان و منتقدان خالی کرده و جاده صاف و بدون دست انداز را در تثبیت موقعیت و نیز پایداری ایشان فراهم خواهد آورد. ائتلاف سه ضلعی کنونی ایجاد شده میان مخالفان و منتقدان کنونی، اما بیش از هرچیز به اوضاع جاری کشور در سطوح سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نظر دارد. اوضاع کنونی نه تنها از نظر این سه طیف، بلکه در نگاه مردم، فاقد کارآمدی لازم برای ایجاد اعتماد و اعتبار ی است که پایه های مشروعیت نظام سیاسی را باید تضمین کند. به عقیده آنان، رویکرد خالص سازی، علاوه بر این که قادر به ارائه ایده قوی و راهگشا برای برون رفت کشور از مشکلات نیست، بلکه با رفتار خشک و دافعه گرایانه اش، بر دامنه اختلافات و شکاف ها می افزاید. به عقیده آنان که حالا فهم مشترکی از اوضاع ارائه می کنند، خطر نهادینه شدن «پوپولیسم» را بیش از هر زمان انذار می دهند. «پوپولیست» به آنانی نسبت داده می شود که تمایل به ارائه راه حل های ساده برای مسایل و مشکلات بزرگ دارند. این وضع برای هر جامعه ای خطرناک است؛ زیرا پیامد سیاست های آنان، در وهله نخست به تشدید مشکلات می انجامد. در وهله دوم و در نتیجه، خشم و اعتراض عمومی را به دنبال خواهد آورد. این وضع هنگامی تشدید می شود که هیچ راه حل روشن و گشاینده ای برای مشکلات ارائه نشود. شعار درمانی، شیوه این رویکرد است. مشکل دیگر در نتیجه رفتار پوپولیستی آن است که وقتی با بن بست روبرو شده و مردم از آن بیش از گذشته سرخورده می شوند، راه برای اصلاح بسته شده و امکان فرصت طلبی برای پو پولیست های دیگر با شعار های مخصوص خود فراهم خواهد شد. شیوه کار معمول چنین جریان هایی هم این است که در برخورد با مشکلات حل نشده، آن را به عوامل خارجی ربط دهند؛ بی آنکه شجاعت قبول مسئولیت کارهای خود را بپذیرند. نگرانی سه گانه طیف های اصلاح طلب، اصولگرا و میانه از روند کنونی، مشمول همه آنچه است که در بالا اشاره شد؛ به ویژه که جریان خالص ساز، رویکردی کاملا خشک را نه تنها به رقیبان خود، بلکه در صحنه اجتماعی نشان داده و بر انجام آن اصرار دارد. اخراج، تصفیه و یا بازنشسته کردن پیش از موعد اساتید دانشگاهی، یا اعمال محرومیت های تحصیلی برای برخی دانشجویان کشور در نگاه سه طیف ائتلافی، مصداقی است از آنچه خالص سازان در حال انجام آن هستند. اقدامی که به زعم طیف های یاد شده، بر دامنه اختلافات و بیگانگی ها خواهد افزود. تاملی بر واکنش های اعتراضی نمایندگان سه طیف ائتلافی به عملکردهای جاری مصداقی است بر آنچه در بالا گفته شد. بدیهی است وقتی از ائتلاف سخن به میان می آید، الزاما به معنای ائتلاف سیاسی و حزبی برای حضور در فعالیت های انتخاباتی نیست. این ائتلاف اکنون، ایجاد فهم مشترک از خطراتی است که این سه طیف پیش روی نظام سیاسی و شرایط کنونی کشور مشاهده می کنند.