کد خبر: 2683 | صفحه ۳ | جامعه | تاریخ: 14 دی 1401
محمد درویش درباره پروژه داپ ترکیه و وضعیت دریاچه ارومیه مطرح کرد
ایران در تله بحرانهای آبی
یک فعال و کنشگر محیط زیست درخصوص تبعات پروژه داپ ترکیه بر ایران، بیان میکند که هدف ترکیه این است که بارگزاریها را روی حوزه آبخیز ارس افزایش دهد که دارد چندین سد بزرگ را آنجا میسازد. ما بارها نسبت به این ماجرا هشدار دادهایم که این مسئله میتواند بحران جدی را در دشت مغان، اردبیل، آذربایجان شرقی، آذبایجان غربی و دریای خزر ایجاد کند. در صورت رخ دادن این اتفاق، صدمات جدی به شمال غرب کشور و محدوده حوزه آبخیز ارس وارد میشود. همچنین ایران تنها قربانی این مسئله نخواهد بود بلکه جمهوری آذربایجان و ارمنستان هم از این ماجرا آسیب میبینند. همچنین این سدسازیها و بارگزاریهای بیشتری که دولت ترکیه دارد انجام میدهد، میتواند میزان ورودی آب به ایران را کمتر از ۵۰ دصد کاهش دهد.
محمد درویش در گفتوگو با انتخاب، درخصوص اثری که پروژه داپ ترکیه میتواند در بحران اقلیمی در شمال غرب ایران داشته باشد، گفت: «متاسفانه بعد از طرح گاپ که ترکیه روی دجله و فرات بیش از ۱۲۰ میلیارد متر مکعب مخزن زد، الان طرح دومش با نام داپ شروع شده و هدفش این است که بارگزاریها را روی حوزه آبخیز ارس افزایش دهد که دارد چندین سد بزرگ را آنجا میسازد. مابارها نسبت به این ماجرا هشدار دادهایم که این مسئله میتواند بحران جدی را در دشت مغان، اردبیل، آذربایجان شرقی، آذبایجان غربی و دریای خزر ایجاد کند.»
وزارت خارجه دست به کار شود
این فعال محیط زیست خاطرنشان کرد: «امیدوارم وزارت خارجه با تکیه بر قوانین بینالملل و فشار بر دولت ترکیه، اجازه ندهد چنین اتفاقی رخ دهد. چراکه در صورت رخ دادن این اتفاق، صدمات جدی به شمال غرب کشور و محدوده حوزه آبخیز ارس وارد میشود. همچنین ایران تنها قربانی این مسئله نخواهد بود بلکه جمهوری آذربایجان و ارمنستان هم از این ماجرا آسیب میبینند.»
درویش در پاسخ به اینکه آیا تاکنون اقدامی از سوی وزیر امور خارجه و وزیر نیرو صورت گرفته است، گفت: «اگر هم اقدامی کردهاند، رسانهای نشده است. یعنی ما نمیدانیم که وزیر نیرو یا وزیر خارجه ما با همتایان خود در ترکیه درخصوص آبهای مشترک صحبتی داشتهاند یا خیر. من در این خصوص خبری ندیدهام.»
این کنشگر محیط زیست درباره گزارش توسعه پایدار اتاق ایران که بر اساس آن اعلام شده بود که تکمیل پروژه داپ، سهم ایران از منابع آبی در حوضه آبریز ارس را بین ۲۵ تا ۳۰ درصد کاهش میدهد، عنوان کرد: «ترکیه دارد حدود ۱۵ میلیارد متر مکعب مخزن میزند و این میتواند آورد طبیعی ارس را که وارد ایران میشد را به شدت کاهش دهد. رقم ۲۵ تا ۳۰ درصد که اتاق ایران اعلام کرده، رقم خوش بینانهای است. این رقم میتواند بیش از ۵۰ درصد هم شود. در واقع با توجه به اینکه تغییر اقلیم را هم داریم، میانگین ریزشهای آسمانی و میزان برف در منطقه دارد کم میشود و به صورت طبیعی هم آورد رودخانه ارس دارد کاهش پیدا میکند، این سدسازیها و بارگزاریهای بیشتری که دولت ترکیه دارد انجام میدهد، میتواند میزان ورودی آب به ایران را کمتر از ۵۰ دصد کاهش دهد.»
خطر بیخ گوش دریاچه ارومیه است
از سوی دیگر به گزارش فراز، دریاچه ارومیه علاوه بر نقش مهمی که در تعدیل زیستبوم مناطق استانهای آذربایجان شرقی و غربی داشت، شاید برای خیلی از ساکنین این منطقه، حامل خاطراتی باشد به وسعت یک جهان؛ از امواج آب بیامانی که روی شیشه ماشین میپاشید و موجشکنهای سنگیاش تا بوی لجن شور و شنا و شیرجه، همه از تصاویری است که به مروز زمان از کولهی خاطرات نسل گذشته خالی شده و نسل تازه، تصوری از آن ندارند.
گزارش سازمان فضایی ایران از کاهش مساحت ۱۵۰۰ کیلومتر مربعی دریاچه ارومیه در طول تنها یکسال، حالا نمکی است بر زخمی به قدمت سالیانی که آب، رفتهرفته جایش را به خاک شور داده است. این خشکی بیسابقه در حالی در زمان ریاست ابراهیم رئیسی بر پاستور رخ داده که دولت در یک سال اخیر، گزارشی از عملکردش در رابطه با ادامه برنامه احیای دریاچه ارومیه ارایه نداده است. نمایندگان مجلس نیز تنها از طرح افتتاح تونل ۳۶ کیلومتری انتقال آب به دریاچه سخن میگویند که درستی اجرای همین یک طرح نیز از نظر کارشناسی زیر سوال است. نتیجه تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی نیز در غباری از ابهام است و در نامعلومی به سر میبرد.
درویش، در توضیح فاجعهای که برای دریاچه ارومیه رخ داده به فراز میگوید: «اتفاقی که در دریاچه ارومیه افتاده، در کتابچه ستاد احیای دریاچه ارومیه پیشبینیشده بود و بر اساس آن، یک طرح نیز داده بودند. اولین اقدام دولت اول حسن روحانی نیز همین بود که بر اساس یک اجماع کارشناسیشده، به سمت تعریفی از اقتصادی پیش برویم که آبمحور نباشد تا بتوانیم حقآبه دریاچه ارومیه را دوباره زنده کنیم. حقآبه این دریاچه ۳.۱ میلیارد متر مکعب بود و قرار بود که در یک زمانبندی ۱۰ ساله این اتفاق رخ بدهد. با وزارتخانههای نیرو و جهاد کشاورزی صحبت شده بود تا نیازهای آبیشان را کاهش دهند. قرار بود صادرات آب مجازی از حوضه آبخیز دریاچه ارومیه متوقف شود، و دیگر شاهد صادرات سیب و چغندر قند نباشیم. هیچکدام از این وعدهها تحقق پیدا نکرد. وسعت اراضی کشاورزی در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در طول دو دهه از ۳۲۰هزار هکتار به ۶۸۰هزار هکتار افزایش پیدا کرد. هر هکتار اراضی کشاورزی به طور متوسط ۱۰ هزار متر مکعب آب مصرف میکند. این یعنی ۳.۶ میلیارد متر مکعب آب اضافی را به حوضهای تحمیل کردهایم که آب جدیدی نداشته است».
بلعیده شدن حقآبه دریاچه ارومیه
این کنشگر محیط زیست با اشاره به علل دیگر خشکی تدریجی دریاچه ارومیه در ادامه گفت: «حقآبه دریاچه را بلعیدیم. تعداد چاهها در مجاورت دریاچه ارومیه در پایان جنگ تحمیلی ۷۰۰۰ حلقه بود و امروز به بیش از ۸۰هزار حلقه چاه رسیده و این فاجعه رقم خورده است. ما در طول هشت سال دولت حسن روحانی، یک میلیارد و ۱۰۰میلیون دلار و به ارزش امروز، بیش از ۴۰هزار میلیارد تومان هزینه کردیم اما نتوانستیم به سمت کاهش وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک حرکت کنیم. ما ۳ دوره ترسالی بیسابقه را در سالهای ۹۶، ۹۷ و ۹۸ گذراندیم و به هشدارها نیز توجه نکردیم. بارندگیها در امسال و سال گذشته به سطح نرمال و زیر نرمال رسید و حالا خودش را با افت شدید سطح دریاچه ارومیه نشان داده است. آمارها میگویند که وسعت چغندرکاری در منطقه در حال افزایش است. همچنان با تپههای بزرگی از سیبهای ضایعاتی روبهرو هستیم. هیچ تلاشی نیز برای تغییر وابستگی معیشتی کشاورزان نشده و اینها باعثشده تا با یک فاجعه بزرگ در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه روبهرو باشیم».
محمد درویش، طرح انتقال آب به دریاچه ارومیه را بینتیجه و حتی آسیبزا خواند و گفت: «حقآبه دریاچه ۳.۱ میلیارد متر مکعب است. به فرض اگر این ۶۵۰ میلیون متر مکعب نیز وارد دریاچه ارومیه شود نمیتواند دریاچه را نجات دهد. تجربه نیز به ما میگوید که کشاورزان و بومیان محلی نیز اجازه نمیدهند که یک رودخانه آب شیرین به سمت دریاچه حرکت کند و آنها از آب استفاده نکنند. مگر اینکه ما برای آن کشاورزان و مردم محلی، معیشت جایگزین تعریف کرده باشیم. همین امروز مردم در دریاچه سد زرینهرود موتور پمپ گذاشته و آب را مصرف میکنند و مراتع بالادست را به کشت فاریاب تبدیل کردهاند. بنابراین انتقال آب به دریاچه ارومیه نیز کارساز نخواهد بود. علاوه بر همه اینها، در پروژه انتقال آب به دریاچه ارومیه، ما مسیر یکی از سرشاخههای دجله را منحرف میکنیم. همین امروز چشمههای گرد و خاک از سوی عراق وارد کشور میشود و ما با چنین طرحهای انتقال آب، این چشمههای گرد و غبار را تشدید میکنیم. ما نباید برای آباد کردن یک منطقه، منطقه دیگری را ناآبادان کنیم؛ آنهم وقتی خودمان نیز از آن ناآبادانی متاثر میشویم. پس طرحهایی مثل طرح انتقال آب نمیتواند جوابگو باشد.»
سوء مدیریت، ویرانگر درباره دریاچه ارومیه
درویش با انتقاد از سوءمدیریت مسئولان در تعریف روش معیشتی جایگزین برای کشاورزان و ساکنان مناطق مجاور دریاچه ارومیه گفت: «از همه مهمتر این است که حوضه آبخیز دریاچه ارومیه بیش از دو برابر متوسط کشور آب در دست دارد و این آب را به نحوی ضایع کردهایم که امروز به چنین بحرانی روبهرو است. به جای اینکه به ساکنین و مدیران منطقه یادآور شویم که روش معیشتیشان را تغییر دهند، به آنها میگوییم اشکالی ندارد که اشتباه کردید؛ ما برای شما آب بیشتری فراهم میکنیم که به اشتباهتان ادامه دهید. درست مثل خانوادهای که اسکناسهای ۱۰هزارتومانیاش را برای گرم کردن خودش در شومینه میریزد و پدر خانواده به جای اینکه به آنها بگوید برای گرم کردن باید از تنپوش بیشتری استفاده میکردید، بگوید بالای طاقچه اسکناسهای بیشتری داریم؛ اگر سردتان شد آنها را هم بسوزانید! رفتار امروز ما در رابطه با حوضه آبخیز دریاچه ارومیه نیز همینگونه است. ما بد مصرف کردیم؛ به جای اینکه از مصرف بد جلوگیری کنیم، میگوییم اشکالی ندارد! ما آب بیشتری برایتان تامین میکنیم که به آن مصرف بد ادامه دهید».
او در پایان اضافه کرد: «درست است که تغییر اقلیم نیز ۱۵ درصد در خشکی دریاچه ارومیه موثر بوده اما خشکی دریاچه بالای ۸۰درصد است. پس نمیتوان همه را به تغییر اقلیم ربط داد. ما با یک خشکسالی بدتر از خشکسالی طبیعی روبهرو هستیم و آن خشکسالی مدیریتی است.»