سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
اخیرا به دعوت جمعی از دوستان محفل شبه مناظره با یکی از کنشگران سیاسی که حالا رسما مبلغ براندازی است تشکیل شد و ماحصل دو ساعت بحث به نتایج جالبی رسیدیم. هر دو نسبت به وضع کنونی معترض بودیم. در چرایی این وضعیت تقریبا اتفاقنظر داشتیم اما در چگونگی برونرفت از وضع کنونی، اختلاف نظر اساسی داشتیم. ایشان به رسم اپوزیسیون تنها نسخه نجاتبخش را براندازی میدانست. بنده با ذکر دلائل تاریخی و بیان جامعهشناسی مردم ایران، راه کنونی اپوزیسیون را سراب و ایده براندازی را مساوی تجزیه ایران و درنهایت آنارشیسم و هرج و مرج و کشتار و خشونت بیپایان ذکر میکردیم. با استدلال برایش اثبات کردم در فرض براندازی، امکان استقرار هیچ مدل حکومتی وجود نخواهد داشت. طرح رضا پهلوی نوعی ارتجاع و برگشت به مدل غربیها با ایران در صد ساله اخیر و در امتداد طرح پدربزرگ و پدرش میباشد. آنان همچنان در مسیر انتخاب یک مهره و دستنشانده، به ایران نگاه میکنند، ضمن اینکه برفرض محال اگر هشتاد درصد مردم ایران به ایشان وکالت دهند و با اجماع جهانی براش فرش قرمز پهن شود و فرودگاه مهرآباد مهیای ورودش گردد، با این حال، باشناختی که از شخصیتش هست، محال است ریسک کند و رفاه کنونیاش را به حساب احتمالات چنین معرکهای بسپارد. برایشان داستان مرحوم آیتالله قمی بزرگ را گفتم که در زمان کشف حجاب توسط رضاخان در مسجد گوهرشاد مشهد، منبر رفت و خطاب به رضاخان گفتند: کاری نکن پاشم بیام تهران گلویت را بجوم! یکی از پامنبریها در پاسخ گفتند: حاج آقا اگر بگذارند شما سالم از مشهد تا تهران سفر کنی و از تهران تا کاخ نیز سالم بروی و بدون مانع وارد کاخ شوی و ایشان هم هیچ دفاعی نکند تا دست شما به خرخرش برسد، احتمالا موفق میشوی اما شرط تحققش زنجیرهای از اگرهاست به طول مشهد تا تهران. حالا هم شرط تحقق آلترناتیو بودن رضا پهلوی برای جمهوری اسلامی، زنجیرهای از اگرهایی به طول آمریکا تا ایران میباشد. و اما راهکار بنده همچنان اصلاحات حداکثری بود (البته مخاطب بنده همچون بسیاری دیگر روی واژه اصلاحات حساسیت حداکثری داشت که مجبور شدم از واژه تغییرات بنیادی استفاده کنم) و باتشریح ابعاد و مختصات تغییرات مورد مطالبه درنهایت ایشان نیز همراه شدند اما با یک شرط و آن هم تضمین بود. چیزی که در بیان و روی کاغذ گفتنش راحت است اما حتما امثال بنده قادر به دادن چنین تضمینی نیستیم و جامعه هم از امثال بنده نمیپذیرند. علیایحال بیان این گزارش به این منظور بود که اکثریت قریب به اتفاق جامعه و حتی بخشی از اپوزیسیون به شرط تضمین همچنان تنها سناریوی ممکن را تغییرات بنیادی میدانند و شعار براندازی را به قول آقای خاتمی نه ممکن ونه مطلوب میدانند. به عبارتی همه منتظر تغییرات اساسی هستند و نباید با فروکش کردن اعتراضات و بیتفاوتی مسئولان بار دیگر مردم را نسبت به تغییرات ناامید کرد.