سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
اخیراً کلیپی از سخنرانی جناب آقای دکتر مخبر معاون اول رئیس جمهور در فضای مجازی بازتاب داشت. مطابق اذعان ایشان برغم تلاش های چندین ماهه دستگاه وزارت خارجی کشورمان و مذاکره با بالاترین مقامات برخی از کشورها که بدهکار پول نفت ایران هستند و حتی بعضاً با وجود رسیدن به توافق با امضای بالاترین مقام آن کشورها مبنی بر چگونگی پرداخت دیون آنها به ما، اما با سفر یکی از مقامات آمریکا به کشورهای مورد نظر تمام توافقات و زحمات صورت پذیرفته باد هوا می شود و ماحصل دیپلماسی چندین ماهه طی یک نشست نیم ساعته مقام آمریکایی و عزل مقام امضاکننده کشور میزبان ازبین میرود و همه آن زحمات کان لم یکن تلقی گردیده و تحت فشار آمریکایی ها بدهکاران ایران زیر قولشان زده و از پرداخت طلب ایران استنکاف می نمایند. این البته اتفاق جدید و عجیبی نیست اما برای دولتمردان کنونی جدید است. باز برغم انتقاد چندین باره دولتمندان کنونی نسبت به دولت پیشین در خصوص عدم توفیق در پیشبرد خط لوله صلح از مبدا ایران به پاکستان و وعده مکرر مبنی بر انجام این مهم در دولت کنونی، البته با وجود تلاشهای بیشمار، اما در نهایت در هفته گذشته دولت پاکستان با انتشار بیانیهای اعلام نمود به دلیل تحریمهای آمریکا امکان همراهی با ایران در احداث خط لوله مذکور را ندارد. مجموعه این واقعیتها بود که در گذشته، آقای حسن روحانی را وادار میکرد تا بگوید اگر قرار است هزینه ای برای ارتباطات در مناسبات بین الملل پرداخت شود همان بهتر با کدخدا این مهم انجام گیرد. تو گویی ایشان هم به این واقعیت توجه داشت که جهان کنونی فعلاً جهان تک قطبی است و آمریکایی های جهان خوار متاسفانه و متاسفانه همچنان قدرت برتر به حساب می آیند و منهای ایران، در سپهر مناسبات بین الملل کشوری که قدرت عرض اندام در مقابل این قدرت برتر را داشته باشد وجود ندارد. شاید در آینده با تحولات حوزه فناوری و رشد آگاهیهای عمومی قدم هایی در جهت چند قطبی شدن برداشته شود ولی مثال های فوق نشان می دهد که کشورها تا زمانی از پرستیژ استقلال برخوردار هستند که در بزنگاه انتخاب بین ایران و آمریکا قرار نگیرند؛ و در بزنگاه های انتخاب دیده ایم که حرف های سران این کشورها در تعریف و تمجید مواضع ضد آمریکایی ایران و همچنین وعده عدم عدم تبعیت شان از آمریکا در حد یک بلوف بیش نیست و وعده مستقل بودنشان تا زمانی است که به انتخاب میان چنین دوگانه ای نرسند. هر کشوری درصدی از استقلال را دارد اما هیچ کشوری، موکداً هیچ کشوری، حاضر نیست بهای استقلالش را در دوگانه ایران و آمریکا بپردازد. نه تنها در دوگانه ایران و آمریکا حاضر نیستند مقابل آمریکا بایستند حتی در دوگانه روسیه و آمریکا نیز چنین ریسکی نمی کنند. این واقعیتها برای دولت مردان پیشین روشن بود و به دلیل اذعان به همین واقعیت ها در داخل متهم به خیانت و سازش می شدند. با وعده اقدام انقلابی بنا بود که مناسبات ایران در فضای منهای آمریکا بهتر از گذشته و حقوق ملت بخصوص دیون مسلم ایران استیفا گردد. ولی این راه رفته را توسط همین دولت انقلابی هم برای چندمین بار داریم طی میکنیم؛ یعنی این دولت نیز تجرباً به چنین دریافتی رسید. درست است که تجربه ترامپ نشان داد که توافق با آمریکا نیز ناپایدار است و می تواند یک شبه هوا شود، اما تنها میتواند توسط خود آمریکا هوا شود! به عبارتی اگر آمریکا کشور سست پیمانی است که هست، اما توافق منهای آمریکا از توافق با آمریکا بسیار سست تر است. حتی در این دوره یک دستی حاکمیت به یک نقطه روشنتری نیز رسیده ایم و آن اینکه غش به طرف شرق و گذاشتن تخم مرغ ها در سبد روسها و چینیها به هدف آمریکا ستیزی نه فقط توازن به مناسبات نداده که هزینهها را دوچندان نموده است و فشار ها را نیز تشدید نموده است. حتی اگر فردا دولتیها را مجبور کنند که حرفشان را پس بگیرند و همچنان خط تبلیغی و ادعاهای قبلی را ادامه دهند اما چیزی از این واقعیات کم نمی کند. نگارنده هیچ گاه جزو گروه آمریکا پرستان و یا شرق ستیزان نبوده و نیستم ولی همواره به عنوان یک واقع گرا، معتقد بودم تا فهم یکسان و انضمامی در مسائل مهم حکمرانی از جمله واقعیت های سیاست های خارجی رخ ندهد، اتفاق درخشانی پیش نمی آید. امروز برغم شعارهای انقلابیون دیروز و دولت مردان کنونی اما به این واقعیتها یک به یک اقرار می شود و امیدوارم در مرحله اقرار نماند و تبدیل به اقدام شود و شاهد تعدیل برخی سیاستهای راهبردی و همچنین واقع گرایی در اداره کشور شویم. خبر توافق ایران و آمریکا بر سر ازادی زندانیان و آزادسازی پول خای بلوکه ایران نمونه کوچکی از اقدامات واقعگرایانه و دور شدن از فضای سیاست احساس زدگی و شعار زدگی در سیاست خارجه کشور به حساب میآید که امیدوارم داشته باشد و بقیه مسائل فی ما بین یک به یک به نف منافع ملی کشور فیصله یابد.