سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
گروه سیاسی- مناظره سوم آنچنان که انتظار می رفت نبود، مناظره ای که با ملموس ترین موضوعات مربوط به زندگی این روزهای مردم یعنی فیلترینگ و حجاب ارتباط داشت. پزشکیان از برخورد خشن با زنان انتقاد کرد و پورمحمدی از باور کردن زنان گفت. چهار کاندیدای دیگر هم هیچکدام اشاره ای به گشت ارشاد و طرح نور نکردند.
با این حال اما زاکانی که آمده بود تا نقش تخریبگر را بازی کند و با کنایه و طعنه به سبک محمود احمدی نژاد پورمحمدی و پزشکیان را گیر بیندازد خود به دام یک سوال مهم افتاد. تا آخر می مانی؟
نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری شب گذشته سومین مناظره خود را پشتسر گذاشتند؛ مناظرهای که مانند دو برنامه قبلی سرد و بیروح بود؛ در مناظره اول که روزهای نخست هفته گذشته برگزار شد، برخی بر این باور بودند که با جلو رفتن مناظرهها و نزدیک شدن به موعد انتخابات مناظرهها داغتر میشود؛ اما لااقل سومین مناظره ناقض این پیشبینی بود.
موضوع مناظره شب گذشته، فرهنگی و اجتماعی بود؛ موضوعاتی که جامعه ایرانی در حال دست و پنجه نرم کردن با چالشهایی جدی در ارتباط با آنهاست. از فیلترینگ و عفاف و حجاب تا سینما و کتاب، موضوعاتی بودند که در این مناظره مطرح شد.
اما در این بین تک و پاتک میان سه نامزد همچنان به رویه دو مناظره قبلی ادامه داشت؛ علیرضا زاکانی که در دو برنامه پیشین حملات تندی به مسعود پزشکیان، مصطفی پورمحمدی و دولتهای حسن روحانی داشت، در این مناظره هم ادامه داد و بعضا حتی پا را از دایره ادب عرفی فراتر گذاشت و نسبت به پزشکیان و پورمحمدی تعریض کرد.
خبر آنلاین در گزارشی نوشت: زاکانی که در نقش خودش از انتخابات سال ۱۴۰۰ باقی مانده است، در این انتخابات هم همان نقش را ادامه داده و قاعدتا باید منتظر پاداشی در برابر ایفای نقش ضربهگیریاش باشد؛ مانند انتخابات ۱۴۰۰ که پاداش ضربهگیری و حمله به سایر نامزدهای دارای پتانسیل به چالش کشیدن کاندیدای مدنظرش، شهرداری تهران شد.
البته آنطور که او اعتراف کرد، قالیباف علاقه داشت تا زاکانی به دولت برود، اما نظر رئیسی عدم حضور زاکانی در دولتش و رفتن به شهرداری بود؛ به قول خودش، رفتنش به شهرداری دست خودش نبود!
پزشکیان و پورمحمدی زاکانی را جدی نگرفتند!
همین امر بود که باعث شد تا پورمحمدی و پزشکیان در چند نوبت نسبت به پوششی بودن، زاکانی طعنه بزنند؛ آنها یکی دو بار نسبت به حملات زاکانی به آنها، گفتند چون برخی نامزدها جدی نیستند و تا آخر نمیمانند، پاسخی به آنها هم نمیدهند!
موضوعی که مشهود بود، ادامه دست فرمان زاکانی در پوشش دادن و درگیر شدن با رقبای سعید جلیلی بود؛ او به منتقدان جلیلی حمله میکرد تا آنها را از رفتن به سمت او بازدارد. البته که این دست فرمان موفقیتآمیز هم بود و احتمالا بابت این موفقیتها پاداش خوبی هم خواهد گرفت.
تانک در چاله افتاد!
اما در یکی از تنشهای لفظی میان زاکانی و پزشکیان، او در دامی افتاد که پزشکیان اتفاقی یا عمدی برای او پهن کرد؛ وقتی پزشکیان پوششی بودن زاکانی را به رخش کشید، او برای دفاع از خود، تاکید کرد که «میمانم تا (تو) رئیسجمهور نشوی!» پزشکیان باز هم او را با این سوال که «یعنی تا آخر میمونی دیگه»، به چالش کشید و زاکانی هم برای اینکه از اتهام پوششی بودن، رهایی یابد، موکدا تاکید بر ماندن تا پایان انتخابات کرد.
حالا با این اوصاف، ۴ نماینده همراستا برای اجماع به لحاظ افکار عمومی با مشکل روبرو هستند، قاضیزاده هم از ابتدا تاکید دارد که کنار نمیرود؛ حالا زاکانی هم اینطور در دام افتاد و بر ماندنش تاکید کرد؛ اگر بنا باشد کنار برود، مورد شماتت افکار عمومی قرار خواهد گرفت؛ به عبارت دیگر زاکانی که هوادارانش او را «تانک انقلاب»! میخوانند، در چالهای خودساخته افتاد. البته که این جریان نشان داده افکار عمومی در تصمیماتشان آنچنان از اهمیت و نقش پررنگی برخوردار نیست!
خوابی که قاضیزاده برای سبد رای رئیسی و احمدینژاد دیده است!
دیگر نامزدی که در این مناظره همان ریل خودش را ادامه داد، امیرحسین قاضیزاده هاشمی بود؛ او همچنان آرامتر از زاکانی به دولت حسن روحانی میتازد و از همه محکمتر دولت رئیسی را مورد تمجید قرار داد.
این نامزد انتخابات در طعنهای به پزشکیان و پورمحمدی گفت که دولت روحانی را کسی گردن نمیگیرد! قاضیزاده هاشمی سعی دارد با تاکید بر اینکه او خواهان ادامه دولت رئیسی است و در کنارش، دفاع همهجانبه از عملکرد دولت احمدی نژاد، و از سوی دیگر، با حملات متعدد به دولتهای حسن روحانی، یک دوقطبی روحانی-رئیسی شکل دهد و در این دوقطبی خودش را نماینده دولت رئیسی معرفی کند و پزشکیان و پورمحمدی را هم نمایندگان دولت روحانی.
او با این ترفند سعی دارد تا سبد رای رئیسی را به سمت خود هدایت کند؛ اما از این نکته غافل است که این دوره، با حضور ۳ نامزد دیگر از آنچه «جبهه انقلاب» خوانده میشود، این سبد رای بین آنها تقسیم میشود و اگر هم یک نفر در صحنه بماند و بقیه به نفع او کنار بروند که احتمال کمی دارد، آنکه بقیه به نفع او کنار میروند، قاضیزاده هاشمی نخواهد بود.
نکتهای که قاضیزاده هاشمی از مناظره دوم آن را به سخنان خود اضافه کرده است و در مناظره سوم نیز ادامهاش داد، عرض ارادت به دولتهای محمود احمدینژاد بود؛ او در چند نوبت عملکرد دولتهای نهم و دهم را به میان کشید و آن را عملکردی خوب و قابل دفاع دانست. او با این تاکتیک قصد دارد، بخشی از آرای احمدینژادیها را به سمت خود بکشاند؛ اما بعید است که با چند تمجید در مناظرهها، پایگاه رایی که پای احمدینژاد ایستاده است، به سمت او حرکت کند.
سکوت قالیباف درمقابل کنایه به خانواده اش
قاضیزاده هاشمی اما کنایه تندی هم به قالیباف زد و گفت که در دولت من اگر، کسی حرفی درباره خودم، فرزندانم و خانوادهام بگوید، از او شکایت نمیکنم! این کنایهای واضح به قالیباف است که درست از ابتدای زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سه منتقدش که دارای حکم زندان بودهاند، راهی زندان شدهاند.
قالیباف اما به مثابه دو مناظره قبل وارد چالش با هیچکدام از کاندیداها نشد و تلاشش را بر معرفی برنامه هایش از یک سو و ارائه چهره یک رئیس جمهور بالقوه گذاشته است. جلیلی نیز که زاکانی همه جانبه ضربه گیر او شده در مناظره سوم نیز به مانند دو مناظره قبل پیش رفت.
در مجموع مناظره سوم را باید گفت، آنچنان که انتظار میرفت نبود؛ بیشتر جدالها و دعواها بیهوده بود؛ جدالهایی که غالبا در حد متلکپرانی بودند تا جدال بر سر برنامه و وعده.
"یا جای خدا نشسته اید یا جای مردم!"
همچنین عصر ایران درباره مناظره ها نوشت: مسعود پزشکیان، از معدود سیاستمداران ایرانی مأنوس با نهجالبلاغه حضرت علی علیه السلام است. از این رو، در "زیاده عرضی نیست" امروز اشاره ای می کنیم به سخنی از مولا که فرمودند: "خیر الکلام، ما قلّ و دلّ" (بهترین کلام آن است که مختصر و مفید باشد).
در مناظره سوم، پزشکیان سخنی گفت که مصداق بارز این روایت است؛ آنجا که زاکانی به او گفت: "من نمیگذارم تو رئیس جمهور شوی" و پزشکیان پاسخ داد که با این حرف، "یا جای خدا نشسته ای یا جای مردم!"
به جرأت می توان گفت که تمام حرف های گفته شده در این مناظره و بلکه همه مناظره ها توسط همه کاندیداها و از جمله خود پزشکیان یک طرف و این سخن او یک طرف و اگر تا انتخابات نیز حرفی دیگر نگوید حرجی نیست چرا که همه سخن را در یک جمله مختصر و مفید بیان کرده است.
این، ام المصائب ایران و ریشه همه دردهای مردم ایران است که گروهی خود را یا جای خدا می پندارند یا جای مردم و با این توهم، خود را مالک سرنوشت مردم ایران می دانند و محق و مختار برای هر گونه تصمیم گیری برای آنها!
حل مشکلات این سرزمین نیز دقیقاً از همان جایی شروع خواهد شد که اینان سر جای خود بنشینند و نه جای خدا و نه جای مردم ؛ و آن گاه ایران، نفسی تازه خواهد کرد.